۱۴۰۴ آبان ۱۰, شنبه

مجاهد خلق ساریه سید سدیدی(بتول) از افسران ارتش آزادیبخش شهید عملیات آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا

 مجاهد خلق ساریه سید سدیدی(بتول) از افسران ارتش آزادیبخش شهید عملیات آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا


مجاهد خلق ساریه سید سدیدی(بتول) از افسران ارتش آزادیبخش شهید عملیات آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا

مجاهدشهید ساریه دردوران نوجوانی ودرتحصیلات متوسطه درسال ۵۷ باسازمان مجاهدین آشنا میشود وبعدازآشنایی باسازمان هرکمکی که میتوانست حتی پول اندک توجیبی اش راکه فقط چند ریال بودرابه سازمان دادودرهرافشاگری درمدرسه ای که درس میخواندشرکت میکردساریه که بعدازفازسیاسی از انجمن قطع شده بودهردری رامیزدتابتواندبه سازمان مجاهدین که میگفت گم شده ام را پیدامیکنم وصل شودبدلیل وضعیت خانوادگی واجتماعی وسنتی که درمنطقه زندگی اش حاکم بود ساریه نمیتوانست هر کجاکه میخواست ترددکندودرنتیجه براحتی نمیتوانست وصل شودبایکی ازبستگانش که اززندان آزادشده بودتماس گرفته ووصل میشودهمیشه موقعی که احساس دلتنگی میکردسرودهای سازمان رادرزندانی که آخوندهابرایش درزندان بزرگ ایران درست کرده بودندمیخواند

شمس سدیدی

زندگی نامل کامل 

زندگینامه شهید


سیده بتول - سیدسدیدی

تاریخ تولد‌: ۱۳۴۴

محل تولد‌: رشت

تحصیلات‌: دیپلم

سابقه مبارزاتی‌: ۹سال

سیده بتول سیدسدیدی در سال۵۸ در ارتباط با مجاهدین قرار گرفت، تا سال۶۰ به‌عنوان یک میلیشیای پرشور دانش‌آموزی در صومعه‌سرا فعالیت‌های سیاسی ـ تبلیغی داشت.

بعد از فاز نظامی ارتباطش قطع شد، به رادیو صدای مجاهد گوش می‌داد و اقدام به جمع‌آوری کمک مالی برای سازمان می‌کرد.

در سال۶۶ عازم منطقه مرزی شد و به سازمان پیوست، وی در تقاضانامه‌اش برای شرکت در خط مقدم نبرد نوشت: «… من می‌خواهم برای رهایی خلق در زنجیر ایران از چنگال خمینی پلید در کنار سایر خواهران و برادرانم بجنگم.

با توجه به آگاهی که در مورد انقلاب ایدئولوژیک دارم می‌خواهم با دادن خون خود و با فدا کردن جانم، دینم را به راهبران عقیدتیم مسعود و مریم و بعد به خلق قهرمان و در زنجیر ایران ادا کنم، و از این طریق راهی را برای سازمان و خلقم هموار و باز کنم… به امید آزادی و صلح در ایران ـ ۱۳ خرداد ۶۶».

با این عزم راسخ بود که مجاهد شهید بتول سیدسدیدی در یکانهای رزمی سازماندهی شد، و قدم به دوران جدیدی از زندگی انقلابی خود گذاشت.

دورانی که با اراده استوار و با جدیت و پشتکار و سخت‌کوشی در آن گام برداشت، و قدم به قدم بر تضادها و مشکلات آن غلبه کرد.

سرانجام در اوج شکوفایی انقلابیش در حماسه کبیر فروغ جاویدان به میدان شتافت، و در گرماگرم نبردهای فروغ جاویدان از یکان خود جدا افتاد، و به‌رغم کوششی که برای وصل به یکانش کرد نتوانست به آنها وصل شود.

سرانجام با شهادت در درگیری با دشمن و «با فدا کردن جان» پاکش به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد.


مجاهد شهید صدالدین سیدسدیدی از قهرمانان شهید ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات کبیر آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا

 مجاهد شهید صدالدین سیدسدیدی از قهرمانان شهید ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات کبیر آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا



مجاهدشهیدصدرالدین سیدسدیدی متولد۱۳۳۵ ازتوابع شهرستان صومعه سرابودکه کلاس ابتدایی اش رادردهکده ضیاءبرگذراندوبعنوان شاگردی ممتازبرای ادامه درسش به دبیرستان ابوریحان دررشت رفت امادرآشنایی بادوستان ومعلمین سیاسی اش اوتاثیرپذیرفته ومبارزه اش رادرهمان اوان سال۵۴ باشرکت درمحفل های روشنفکری شروع میکنددرسالیان ۵۵ به بعدکه جزیره ثبات شاه لرزان شده بوداونیزدرتظاهرات وجلسات سیاسی راه پیداکرده وبهمراه بستگانش مجاهدشهیدحبیب ومجاهدصدیق اکبرچاوشی ودوستان دیگرش مبارزه ای حرفه ای راشروع میکند کم کم خانواده ودوستانش رابه جلسات سیاسی وتظاهرات راهنمایی میکندهمیشه درتظاهرات پلاکاردپارچه ای که تصاویربنیانگذاران روی آن نقش بسته بودرادرست کرده وبه تظاهرات میبردودفاعیات سازمان مجاهدین بخصوص دفاعیات برادرمسعودوجزوه اخلاق انقلابی که نام فلسطین روی آن بودوجزواسنادآموزشی سازمان مجاهدین بودرابین نفرات توزیع میکندسال ۵۷ وقبل ازپیروزی انقلاب ضدسلطنتی که برای ادامه فعالیتش به تهران رفته بودتعدادی سلاح تهیه کرده وباخودشان به شهرستان میآورندکه این سلاحهادرسال ۱۳۶۰ بعدازشروع مقاومت مسلحانه سراسری مجاهدین به تیم های عملیات شهری تزریق میشودامادرفازفعالیتهای سیاسی ؛صدرالدین بنابدرخواست دهقانان وکشاورزان منطقه که ازستم و استثمارفئودالهای منطقه درتنگدستی وفقربودنداموال یکی ازفئودالهای منطقه رامصادره وبراساس طرحی که باخودٍ کشاورزان میریزندکلیه دارائیهای روستاییان رابین آنهاتقسیم میکندوبدینوسیله یک جنبشی رادرمنطقه بوجودمیآوردکه حدودصدخانواربینوادنبالش حرکت میکننددرهمین دوران بدلیل شناخته شدگی درمحیط کوچکی که بوده تهدیددستگیری وشکنجه واعدامش بودکه بهمراه خانواده اش به زندگی مخفی رومیاوردسال ۶۲ که به محمل وپوش فعالیتش درشرکتی کارمیکردهنگام خروج ازآنجاورفتن به خانه اش شناسایی شده ودرحالیکه بشدت مقاومت میکردکه بدست پاسداران نیفتدزخمی ودستگیرمیشوداورامستقیمابه اوین میبرندوتحت بازجویی وشکنجه های وحشیانه وطاقت فرساقرارمیدهندتااطلاعات مرتبطین رابگیرنداماصدرالدین قهرمان درحالیکه حدود۴۸ ساعت مستقیم وبی وقفه تحت شکنجه دژخیمان بودلب ازلب نگشودوهیچ چی به پاسداران ارتجاع ندادبدلیل مقاومتی که نشان داده بوددژخیمان اوین ازاوکینه بدلی گرفته وتلاش زیادی کردندکه این مجاهدپاکبازرابشکنندوبه همکاری وادارنمایندبه همین خاطربدلیل شکنجه هایی که شده بودبعدازسه سال که اورامیدیدیم چشمانش بشدت ضعیف وعینکی شده وتمام بدنش ازشدت کابلهای بی وقفه سیاه شده وکف پایش گوشت اضافی درآورده بوده امکان راه رفتن راتامدتهاازاوگرفته بودسال ۶۴ اورابراثراختلافات درون رژیم که هیئتهای بازدیداززندانهاراه اندازی شده بودبه شهرستان فرستادندکه باتلاش پدر؛ وسپردن وثیقه های سنگین چندمیلیونی آزادمیکنندصدرالدین قهرمان بلافاصله بعداززندان بدنبال وصل به دریای مجاهدت میگشت ولی یکباربخاطرلورفتن تماس تلفنی اش باخارج کشورشناسایی ودرتهران دستگیروبه اوین بزیرشکنجه برده میشودامادژخیمان اوین که ازاو فقط تعدادی برگه ونسخه های دکترش راداشتندوهیچ مدرکی نتوانستندپیداکننداورااززندان برای معالجه آزاد میکنند که بلافاصله به سازمان وصل وبه نوارمرزی ایران وعراق به پایگاههای مجاهدین میرسدبدلیل شورواشتیاق زیادی که نشان میداددرگردانهای رزمی سازماندهی شدوبه عملیاتهای گردانی پیرانشهروغرب ایران ودرعملیاتهای بزرگ آفتاب وچلچراغ وسپس ردعملیات بزرگ فروغ جاویدان شرکت کرددرعملیات عقب نشینی که تامین حفاظت جناحی ازمجاهدین راحین عملیات بعهده داشت به تاریکی برمیخوردوباتعدادی ازمجاهدین درمحاصره ودرگیری افتاده ومسیرعقب نشینی راگم کرده وازتیپ های ارتش آزادریبخش جداافتاده وپس ازیکماه که قصدآمدن به قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران راداشت درمنظقه کرندبه کمین پاسداران وحشی خمینی میافتندوهمگی درمسیر شهید میشوندیاد ونام این مجاهدپاکبازمسعودومریم که برای مبارزه علیه خمینی وکمک به زحمتکشان و دهقانان پیشتازبود جاودان   

 درود درود درود

شمس سدیدی                                                 

 

مجاهد شهید محمد زارع از قهرمانان شهید ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات کبیر آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا

مجاهد شهید محمد زارع از قهرمانان شهید ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات کبیر آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا

مجاهد شهید محمد زارع از قهرمانان شهید ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات کبیر آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا

رابطه ما با محمد به دوران کودکی برمیگرددپدرش ابراهیم باپدرم رابطه خیلی دوستانه داشت ورابطه خانوادگی داشتیم دراوان کودکی پدرمحمدفوت کردواوباخواهرش تحت سرپرستی یکی ازعموهایش بودند بدلیل انحرافی که عمویش داشت وگرایش مرتجعانه وپولپرستی داشت روی محمدتاثیرگذاشته محمددرحالی که کلاس درسش را میخوانددر ابتداءبعدازپیروزی انقلاب جذب پاسداران وآخوندهاشده بودازآنجایی که محمدطینت ونیت پاکی داشت وفکر

میکردکه این رژیم آرمان آزادی رانمایندگی میکندومردمی ست گرایش پیداکرده بودولی درهمان اوایل سال۵۸ بادیدن برخوردهای پاسداران بامجاهدین وانحصارطلبی وعملکردهای ضدآزادی فالانژهای خمینی رادیده بودمتناقض وباپاسداران واردجروبحث میشدکه باعث شدبعدازچندماه ازسپاه جداوبه مجاهدین پیوست ویکی ازباانگیزه ترین هواداران مجاهدین وفردی فعال بودکه درابتداء بعدازمقاومت مسلحانه سراسری مجاهدین توسط پاسداران دستگیر شدحدود۱.۵ سال درزندان سپاه بودوتحت شکنجه هاوآزارجسمی وروانی بسیاری قرارداشت منجمله اینکه پاسداران هرروزاورامیبردندوبه اووعده آزادی وزندگی مرفه میدادن تااورادرزندان بعنوان جاسوس علیه زندانیان سرموضع به خدمت خودشان دربیاورندامامحمدانگیزه های بسابالاتری داشت ودرصدق وفدای آنچه که درفازسیاسی آموخته بود هرگزمرعوب وسوسه زندگی مرفه وراحتی نشدبعدازآزادی اززندان مثل همه دنبال وصل وگمشده خویش میجست تااینکه سال۶۵ ازطریق کانالی وصل وبه نوارمرزی درکردستان وسپس به عراق رفت ودرپایگاههای مجاهدین به خواسته دیرینش که بدست گرفتن سلاح وجنگ با ارتجاع خمینی وخاتمه دادن به سرکوب آزادیهابودرسیدوتمام عشق وعواطفش راصرف خلق قهرمان ودراسارت ورزمندگان مجاهدگذاشت .محمددرچندین عملیات کوچک وبزرگ علیه پاسداران وارتش خمینی شرکت جست وجسارت وقهرمانیهای زیادی ازخودبجاگذاشت مثل عملیات سورین و.... آفتاب وچلچراق وسپس درعملیات کبیرفروغ جاویدان شرکت کردازویژگیهای محمدکه شاهدش بودیم تن ندادن به روتین وسکون وبی حرکتی بودهمیشه میگفت که هرماموریتی که ازطرف سازمان ابلاغ شودحاضرم انجامش بدهم .... بدینصورت محمدبعنوان یک مجاهدی که هرلحظه قیمت مبارزه اش رادرمیدان رزم میداددرعملیات فروغ جاویدان درحالی که زخمی شده بودبه اسارت پاسداران خمینی درمیایدپاسداران اورادریکی ازشهرهای نوارمرزی میبرندودرزندان تحت شکنجه های شدیدقرارمیدهنددرحالیکه اوضاع جسمی اش بشدت بهم ریخته بودودرشریعت آخونهای ضدبشربرای زندانی مجاهدحق وحقوقی متصورنمیدانندبرای اودرمانی نیزبرایش فراهم نمیکردندبراثرجراحتهای ناشی اززخم گلوله وشکنجه هادرزندان به عهدوپیمان خودش بارهبری پاکبازش وفاکرده درحالیکه نفسش بجزبرای رهایی خلق محبوبش نمی تپید به جاودانه فروغهای آزادی میپیوندد وبه عهدوپیمانش باخداوخلقش وفا وبه خیلی شهیدان مجاهدین میپیونددیادونامش درعزم وجزم یاران مجاهدش درمسیرسرنگونی رژیم آخوندی همیشه جاودان .شمس سدیدی


مجاهد شهید علی غلام نیا از فرزندان مردم دلاور روانسر کسماء صومعه سرا که در لاهیجان تیرباران میشود

مجاهد شهید علی غلام نیا از فرزندان مردم دلاور روانسر کسماء صومعه سرا که در لاهیجان تیرباران میشود  



 مرگ اگر مرد است گو نزد من آي                        تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ

من از او عمري ستانم جاودان                                 او زمن دلقي ستاند رنگ رنگ           

علی دانشجوبود ودردانشگاه درس میخوانداما رشته اش برای خودش هم مهم نبود ازفرزندان مردم محروم کسماء (روانسر) بودولی اوتمام موقیعتش راول کرده وراه وآرمان مجاهدی رابرگزیدوتاآخرپای عهدوپیمانش ماندعلی قهرمان باانگیزه ای غیرقابل تصورکه آگاهی هایش نیزبه آن شکل وعمق داده بودباتمام وجودش مبارزه میکردشب وروزنداشت ولحظاتش یادم هست علی کسی نبودکه بدلیل موقعیت دانشگاهی و .... که خیلی هم موقعیت خوبی داشت و رژیم میخواست ازاو سوء استفاده کند هرگزگردی ازخیانت به مردمش درسازش برای رسیدن به موقعیت  و جاه و کرسی برچهره اش بنشیندعلی رامیشدازچهره اش هم شناخت که درهرضدارزشی خودش رادورنگه میداشت مجاهدی قاطع وبرآ بوداو کارهایش رادرهرساعتی که میتوانست درنظم ودیسیپلین انجام میدادو زمان ۲۴ ساعت شبانه روز برایش کم بودآنقدرتلاش میکردکه بعدازیکسال که با او بودم دورچشمان زیبایش ازبیخوابی ونارسایی درتغذیه سیاه و چاله افتاده بوداماهمیشه میگفت زمان کم داریم تنهایکجادرآنزمان یادم هست که ارزش زمان رامیفهمیدلااقل آنقدرکه ما دیده بودیم. وهیچوقت کاری نبودکه برای بعدبگذارد هیچوقت جایی بندنمیشدو همیشه بیتابی درانجام کارو مسولیتش راداشت .درکارتشکیلاتی بسیارمنضبط و مقیدبه زمانبندی بود هیچوقت سرقرارش تاخیرنداشت کادرشوخی هایش وجدیت درمبارزه اش دریک سطح بود علیرغم همه مشکلاتی که ازشناخته شدگی اش وتهدید دستگیری درمنطقه داشت ولی بیشکاف بودوکارها ومسولیتهایش تحت الشعاع جوامنیتی وسرکوبی که رژیم قرارکرده بودقرارنمیگرفت سال ۶۰ بدنبال اعلام مقاومت مسلحانه برعلیه رژیم ضدبشری خمینی ؛ علی نیزمثل همه هواداران سازمان برای ادامه فعالیتهایش به زندگی مخفی روآورددوباراورابعدازاعلام مقاومت مسلحانه دیدارکردم وصدای آرام ودلنشینش توذهنم عبورمیکندکه همیشه ازمسولیت هایش واینکه بتواندزودترازموعدبه تعهدش برسدشتاب میگرفت سرانجام درتابستان۶۰ برسرقراری باسلاحش درمحاصره پاسداران قرارگرفت وپس ازجنگی نابرابرباآدمکشان خمینی زخمی ودستگیرمیشوداورابه زندانی میبرندودوسه روززیرشکنجه میبرندولی علی دریک فرصت استثنایی که پاسداری به اتاقش که موقت درانجانگه داری میشدواردشده بودرابیهوش میکندواززندان فرارمیکندبعدازچندروزکه مجددابه سازمان وصل میشودبه مبارزه اش ادامه میدهدومجدداتوسط پاسداران دستگیروبعدازیک روزاحتمالادرلاهیجان تیرباران وبه عهدوپیمانش باخداوخلق وفاوبه کهکشان شهدای مجاهدین می پیوندد. راه ونامش درپیگیری مسیرآرمانخواهی مجاهدین وانقلاب خواهرمریم برای سرنگونی رژیم جاودان خواهدماند .درود درود درود شمس سدیدی

خاطره اي ازمجاهدشهيد ماهررضازاده از فرزندان دلیرمردم کسماء صومعه سرا که در تابستان ۶۷ با فرمان خمیتی ضد بشر با ۳۰۰۰۰ شهید مجاهد سر موضع سربدار شد

 خاطره اي ازمجاهدشهيد ماهررضازاده از فرزندان دلیرمردم کسماء صومعه سرا که در تابستان ۶۷ با فرمان خمیتی ضد بشر با ۳۰۰۰۰ شهید مجاهد سر موضع سربدار شد 


مجاهدشهيد ماهر رضازاده مجاهد سر موضع از صومعه سرا که

 در برابر جنگ اصلی ای که خمینی برخلق ومجاهد خلق تحمیل

 کرده بود ایستاد و درقتل عام ۶۷ با فتوای خمینی بدست

 پاسداران خمینی ضد بشروفادار سربدار شد

ماهرمجاهدي بودكه هميشه فعال و سرزنده و شاداب بودو هيچگاه دركنارش بودن سخت نبود درمنطقه كسماءكه نزديك شهرستان صومعه سرا بود مسئول و رابط بامجاهدين بود در فازسياسي تمام منطقه اش را هوادار سازمان كرده بود ماهر شهيد ميگفت كه پاسداران نتوانستند بزوركسماء رابگيرندازتوده ايها سوء استفاده ميكنندتا برايشان جاسوسي كنند و ماهر كاري كرده بودكه پاسداران ميگفتندحق است كه كسماء رامثل دهکده قارنادرکردستان بمباران کنیم چون قابل كنترل نيست بعد ازاعلام مقاومت مسلحانه انقلابي، تا ماهها پاسداران جرات نميكردندكه شبها درخيابانهاي كسماء تردد يا گشت داشته باشند يك روزكه اوايل تير بود با او قرارداشتم مثل هميشه گرم و شاد و سرحال ولبخندبه لب بود مرا برد به باغي در اطراف كه با تعجب ديدم كه حدود7 تيم دو نفره كه او سرِ آنها بود را بفاصله مشخص ومنظم كه ايمني کارباموادمنفجره رعايت شود نشانده و درحال درست كردن كوكتل مولوتف وسه راهي انفجاري بودند دركارهايش خيلي دقيق بود و قوانين كار را بیشکاف رعايت ميكرد همه را بخط ميكرد و توجيه و بعدش شروع به كار ميكردند.

مجاهدشهيد ماهررضازاده از فرزندان دلیرمردم کسماء صومعه سرا

 بعدازمدتی دستگیرشدم واو را سال65در زندان اوين ديدم كه مدت كوتاهي بطور اتفاقي دريك بند افتاديم خيلي خوشحال شده بودم ماهر ابتداء سوالهايي در رابطه بامردم و منطقه خودشان ميكردانگارکه تصمیم داشت درصورتیکه اززندان بیرون بیایدمجددابه منطقه اش برای فعالیت برگرددكه جوابش را دادم به من گفت به همه سلامم را برسان و وقتي برادر را ديدي سلامم رابرسان و بگوكه ماحتي يك لحظه سازش نكرديم و مقاومت كرده ايم وهرگزخیانت نمیکنیم و... ماهرقهرمان همانطوركه گفته بود درتابستان ۶۷بيشكاف به مرگ نيشخند زد و به عهدو پيمانش با رهبري اش وفا كرداين آخرين مرتبه اي بودكه ماهرشهيد را ديدم اوبواقع برايم معلمي از اخلاق انقلابي بودكه باشنيدن نامش ارزشهايش برایم تجسم میشود.

سلام الله عليهم 

خاطره اي ازمجاهدشهيدطهمورث نوروزي از صومعه سرا که در تهران بدست پاسداران خمینی بشهادت رسید

 خاطره اي ازمجاهدشهيدطهمورث نوروزي از صومعه سرا که در تهران بدست پاسداران خمینی بشهادت رسید 

مجاهد شهید طهمورث نوروزی  از صومعه سرای مجاهد پرور

محل تولد: صومعه سرا

شغل:

سن: 26

تحصیلات: دبیرستان

محل شهادت: تهران

تاریخ شهادت: 0-5-1367

محل زندان:

 مجاهد شهید طهمورث نوروزی  از صومعه سرای مجاهد پرور

من مجاهد دلیر طهمورث نوروزی را ازقبل ميشناختم و در انجمن و نقاط ديگري ديده بودم عنصرمجاهدي و عشق به آرمان مجاهدين در او موج ميزد او در زندان شهرستان بودكه بهمراه 5 مجاهد ديگراز زندان سپاه فراركرده بودند در زندان كه او را ديدم خيلي خوشحال شد و همه اش از مقاومت مجاهدين و جنايات رژيم ميگفت يك روزكه از او سر پرونده اش سوال كردم لبخندي زد وگفت كه خودت چه ميگويي؟ گفتم كه همه ما را بيگناه دستگيركرده اند و...گفت اگر روزي آزاد شدي سلامم را به برادرمسعود برسان و بگوكه من هرگز با رژيم سازش نكرده ام و حتي حسرت يك مصاحبه را هم بر دلشان گذاشته ام ميگويندكه بيا مصاحبه كن و برو .اما من هرگزتن به ذلت نميدهم و تا آخرين قطره خونم مقاومت ميكنم طهمورث قهرمان درقتل عامهاي سال 67مثل همه مجاهدين  با( نه ) بزرگ برپيشاني پيركفتارخون آشام ِجماران خون خودش رابراي بالندگي اين شجره طيبه نثاركرد اين آخرين باري بودكه او را ديدم و حسرت ديدار بعدي را تا الان باخودم دارم.  درود درود درود شمس سدیدی


 

 

خاطره اي ازمجاهدشهیدحسن مومن زاده قهرمان مردم دلیر صومعه سرا ولاهیجان

 خاطره اي ازمجاهدشهیدحسن مومن زاده قهرمان مردم دلیر صومعه سرا ولاهیجان 

نوسته از مجاهد خلق شمش سدیدی



مجاهد شهید حسن مؤمن‌زاده

محل تولد: صومعه سرا

شغل: معلم

سن: 22

تحصیلات: -

محل شهادت: لاهیجان

تاریخ شهادت: 10-5-1360

محل زندان: -

 

 

شهيدحسن راازدوران اول فازسياسي وازدوره رفراندم اول ازسال۵۸ ميشناختم مجاهدي بودباروحيه بازوعاطفه اي سرشاركه آنموقع دركمتركسي ازاطرافيانم ديده بودم باهمه دراولین برخوردچنان گرمی و گیرایی داشت که جذب اومیشدند همچنين در او يك ارزش ِعشق به پيامبروائمه بواقع موج ميزدودربجاآوردن شعائرديني هرگزكوتاهي نداشت ولی رودرروی دجالیت خمینی که دم ازاسلام وشعائرمیزد به مجاهدين هم كه علاقه پيداكرده بود بخاطرشجره نامه مجاهدين و همين اسلام انقلابي كه عرضه كرده بودند و شعائر برايش بعنوان يك مجاهد،مرزسرخ بود.بسیاربه اصول اسلام و شریعتش که کسی آنموقع بدلیل وضعیت جامعه بعدازانقلاب حوصله اش رانداشت معتقد بودانگیزه عجیبی به اسلامی که برادرمسعودازآن حرف میزد داشت . حسن قهرمان تمام هستي اش را به مردم كمك كرده بود معلم دانشسرايي بود ولي هيچوقت حقوق ناچيزش را براي خودش و يا خانواده اش خرج نميكرد و همه را به افراد بي بضاعت و فقير و انجمن ميداد به اين لحاظ همه مردم و همرزمانش او را دوست داشتند به مردم پيرامونش خيلي عاطفه وعشق داشت يكي ازانگيزه هايش براي كار در مجاهدين، اين بودكه ميگفت خميني آمد و مردم ما را فقيرتر كرد وهمه چي را دارد از اين مردم ميگيرد و...مسعود است كه ميتواند آنرا باز گرداند او را درلاهيجان هنگامی که قراری اجراء میکرددرخيابان مشكوك شدند و سعی میکردند اورادستگيرش کنندمقاومت میكردوشعارمیداد اورا بزور براي بازجويي به مركز پاسداران بردند و او خودش را مجاهد معرفي كرد و جواب پاسداران را با شعار مرگ برخميني داد پاسداران باخوی وحشی شان بوسیله قنداق تفنگ يك دستش را كه روي ميزگذاشته بود شكستند و در همين حال حسن قهرمان بلند شد و با يك دست سالم که داشت به پاسداران تهاجم كردوشعارمرگ برخمینی سرداد همانجا با شليك گلوله او را بشهادت رساندند ياد و نام حسن هميشه در ياد و راه و رسم شكست ناپذيرمجاهد خلق و مقاومتش جاودان است. سلام براوروزي كه زاده شدوروزي كه پابه ميدان مبارزه باخميني ملعون نهاد و روزي كه باعزم خلل ناپذيرش باشعارمرگ برخميني سر بر خاك نهاد و روزي كه درعزم جزم يارانش برانگيخته شد.شمس سدیدی 

 

مجاهد خلق ساریه سید سدیدی(بتول) از افسران ارتش آزادیبخش شهید عملیات آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا

  مجاهد خلق ساریه سید سدیدی(بتول) از افسران ارتش آزادیبخش شهید عملیات آرمانی میهنی فروغ جاویدان از صومعه سرا مجاهد خلق ساریه سید سدیدی(بتو...