قاتل وفرمانده ترورمجاهد شهید زهرا رجبی ناصر سرمدی پارسا میباشد که دستانش در کشتار مجاهدان جنگل های شمال بخون آلوده است میباشد
زهرا رجبی شهید بزرگ حقوق پناهندگان بدست آدمکشان وزارت اطلاعات اول اسفند ۷۴در ترکیه بشهادت رسید
تصمیم به ترور
کاظمی بهدنبال گزارش شکست طرح آدمربایی، بنا بهپشنهاد سعید امامی، فلاحیان یک جلسهٌ اضطراری برای اتخاذ تصمیم تشکیل داد.
در این جلسه پورمحمدی قائم مقام فلاحیان، سعید امامی معاونت امنیت، مصطفی کاظمی رئیس ادارهٌ کل التفاط و ناصر سرمدینیا رئیس ادارهٌ کل آسیایی (که ترکیه هم تحت مسئولیت این اداره کل بود) در آن شرکت داشتند.
در این جلسه به این نتیجه میرسند که حضور علی مرادی که مربی کاراته است، طرح ربودن را مشکل میکند و اگر نفر سومی هم در صحنه باشد، طرح ربودن غیرممکن میشود. از آنجایی که فکر میکردند ممکن است خواهر مجاهد زهرا رجبی، به زودی ترکیه را ترک کند، تصمیم گرفتند هرچه زودتر طرح ترور را اجرا کنند. بهدلیل فرصت کوتاه، سردژخیم ناصر سرمدینیا به عنوان فرمانده این عملیات جنایتکارانه بلافاصله به ترکیه اعزام میشود تا از اجرای موفق طرح مطمئن شوند.
اجرای ترور
ناصر سرمدی پارس (ناصری سرمدی نیا)ا
صبح روز اول اسفند۷۴ ناصر سرمدینیا با پاسپورت دیپلوماتیکی به نام قاسم زرگری پناه و به شمارهٌ ۰۰۱۲۰۹۱ به ترکیه وارد شد و در هتل بیوک سهند، مستقر شد.
بلافاصله بعداز استقرار در هتل سهند از رحیم افشار آخرین گزارش را گرفت. رحیم افشار گفت که روز گذشته با رضا معصومی ملاقات کردهاند و امروز که روز عید فطر است زهرا رجبی با خانوادهٌ پناهندگان بیرون رفتهاند. ناصر سرمدی بهسرعت دست به کار میشود تا تیم ترور را برای ساعت ۹شب آماده کند. وی ترتیباتی میدهد که در تمام طول روز آپارتمان مورد نظر تحت مراقبت مأموران اطلاعات باشد.
شب هنگام، سعید چوب تراش، رحیم افشار و ناصر سرمدینیا با رضا معصومی در یک قهوهخانه نزدیک در استانبول ملاقات میکنند.
ناصر سرمدی نیا میگوید امشب زهرا رجبی را به قتل میرسانیم. آنها یک بار دیگر جزئیات طرح را مرور میکنند و سپس ناصر سرمدینیا از آنها جدا میشود و رحیم افشار، سعید چوب تراش و معصومی به طرف آپارتمان میروند.
ناصر سرمدینیا بعداز جدا شدن از تیم رحیم افشار به محسن کارگر آزاد اطلاع میدهد که با تیم ترورش، برای انجام عملیات بهسرعت خود را به محل برسانند. در جلو آپارتمان، ناصر سرمدینیا، محسن کارگر آزاد بههمراه دو تروریست دیگر با رضا معصومی، سعید چوب تراش، رحیم افشار و عبدالحمید چلیک به یکدیگر ملحق میشوند. دو تروریست دیگر داخل یک ماشین همراه با یک راننده با فاصله از بقیه توقف کرده بودند. سعید چوب تراش و رحیم افشار در ایستگاه اتوبوس ایستادند، ناصر سرمدی نیا بعداز آخرین هماهنگیها، صحنه را ترک کرد. تروریستها به فرماندهی محسن کارگر آزاد با ورود به ساختمان و شلیک گلوله، مجاهد خلق علی مرادی و خواهر مجاهد زهرا رجبی را به شهادت رساندند.
ارتباطات تروریستها با تهران
رحیم افشار و محسن کارگرآزاد تاقبل از آمدن ناصر سرمدی نیا به طور مستقیم و جداگانه با وزارت اطلاعات در تهران با شمارهٌ ۰۰۹۸۲۱۲۴۴۳۶۷۲ در تماس بودند، اما بعداز آمدن سرمدینیا ارتباطات تروریستها با تهران ازطریق او انجام میشد.
سعید چوب تراش و رحیم افشار با پرواز TK – ۸۲۶ در روز ۲اسفند ۷۴ به تهران بازگشتند. ناصر سرمدینیا در همین روز، ازمسیر دمشق – دبی و کراچی به ایران بازگشت.
ماجرای ترور از زبان مزدور رضا معصومی
از همان ابتدا نقش مزدور رضا معصومی در این عملیات جنایتکارانه روشن بود به همین خاطر مقاومت ایران از دولت ترکیه خواستار دستگیری ومجازات وی شد. بالاخره پلیس در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۷۵ رضا معصومی را همراه با عبدالحمید چلیک کسی که در جریان ترور نقش مراقبت از آپارتمان را بهعهده داشت دستگیر کرد.
مزدور رضا معصومی در دادگاه گفت من بعداز اطلاع از استقرار مریم جاودان درهتل، به ساواما زنگ زدم وهمهٌ اطلاعاتم را به اصغر آذری (سعید چوب تراش) دادم. بعد که مطلع شدم او از هتل به یک آپارتمان نقل مکان کرده است، مجدداً به ساواما زنگ زده ومحل جدید مریم جاودان رااطلاع دادم.
درساعت ۲ روز۱۲بهمن، با فردی بهنام مهدی (مرتضی محسنزاده) از وزارت اطلااعات ملاقات کردم و محل جدید او رانیز به مهدی دادم . دردیداربعدی فرد جدیدی بهنام رسول (رحیم افشار) نیز درملاقات ما شرکت کرد وآنها گفتند که ازایران برای بردن مریم جاودان آمدهاند. که من گفتم درمورد ربودن من نمیتوانم کمک کنم که آنها بچه وخانوادهام راتهدید کردند وگفتند که مجبوری اینکار را انجام دهی ورسول دراین رابطه با من صحبت کرد. بعدازچند ساعت از هم جدا شدیم وساعت ۷ بارحیم افشار ومرتضی محسن زاده مجدداً ملاقات کردیم و در مورد طرحهای ترور صحبت کردیم. سپس آنها از کیوسک تلفن به جایی زنگ زدند. درعرض ۱۵ دقیقه فردی بهنام جلات (محسن کارگر آزاد) آمد وهمراه اویک کرد ایرانی بودکه اینجا محسن کارگر آزاد از چگونگی داخل آپارتمان و نحوهٌ ورود به آن صحبت از من سؤال کرد.
در شب عملیات قرارشد من ابتدا درب بیرون رابازکنم سپس همگی واردشویم وبا آسانسور به طبقه ۵ برویم آنها درآسانسور نیمه باز منتظر بمانند من درب آپارتمان را زده بعد از بازشدن از طریق پله فرارکنم وآنها داخل آپارتمان بشوند بعداز اینکه به بیرون آپارتمان رسیدیم در آنجا ۶ نفر بودیم، من، رسول (رحیم افشار) اصغر (سعید چوبتراش)، حاج قاسم (ناصر سرمدینیا)، محسن کارگر آزاد ویک ایرانی بلند قد. سپس حاج قاسم از جمع جداشد ورسول (رحیم افشار) با اصغر آذری (سعید چوب تراش ) درایستگاه اتوبوس ماندند. ایرانی قد بلند نیز رفت. من با محسن کارگر آزاد جلو آپارتمان ماندیم. من طبق طرح زنگ زدم ودرب باز شد. داخل شدم پشت سرم محسن کارگر آزاد وارد شد که دراین وسط یک صدای باز وبسته شدن درب ماشین شنیده شد. برگشتم دیدم کرد ایرانی ویک نفر کوتاه قد واردآپارتمان شدند. من دگمهٌ آسانسور را فشاردادم و۴ نفری وارد آسانسور شدیم ودگمهٌ طبقهٌ ۵ را زدم نفر کوتاه قد ازکیف ورزشی که همراه داشت، سه سلاح لوله بلند درآورد. سلاحها درروزنامه پیچیده وآماده بود…»
مطلب مرتبط بیشتر بدانید
جنگلهای شمال ومقاومتهای دلیرانه ،نفس رژیم خمینی را بریده بود (قائم شهر - رامیر ورودسر وپره سر هشتبر طوالش اعتراف پاسدار اطلاعاتی ناصر سرمدی پارسا ببینید چه کسانی را برای سرکوب دستگیری و قتل عام مجاهدان جنگل بکار گرفته بود
آمران وعاملان کشتار مجاهدین در جنگلهای شمال از قائم شهر در شرق مازندران تا رودبار وهشتپر طوالش در غرب گیلان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر