محمود ملک مرزبان شهید قهرمان خلق وفرمانده دلیر وبا سابقه بسیار درخشان
شغل - تحصيل: دانشجوی رشته تاریخ
سن: 33
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: اول فرودین1361
او از فرماندهان با سابقه مجاهدین بود .
ورزیدگی های بدنی ونظامی او از زمان شاه زبان زد همگان بود او بارها از دست شاواک شاه گریخته بود معروف ترین فرارش که دستگاه ساواک شاه را در مازندران بهم ریخته بود شنیدنی است:
بعد از ضربه بزرگی که ساواک در شهریور 50به مجاهدین زده بود محمود مللک مرزبان مخفی شد بعد از مدتها، سرانجام محمود ملک مرزبان هم به چنگ دژخیمان ساواک افتاد .بلافاصله او را زیر شکنجه بردند که هم تیم ها واعضای دیگر را دستگیر کنند .
او بعد مقداری کابل خوردن وشکنجه ،دست هایش را بالا برد که میخواهم محل آخرین قرارم را بگویم وزیاد هم وقت نداریم، دژخیمان که بسیار خوشحال ومغرور شده بودند او را از تخت شکنجه باز کردند.
محمود ملک مرزبان گفت آخرین قرارم در نزدیک یلاقهای کلار دشت است همانجاهائی که او بارها آنجا ها کوه پیمائی وتمرینات بدنی رفته بود ومانند کف دست میشناخت ساواک هم الزامات واکیپش را آماده آن محل کرد.
وقتی از یک معبری که نسبت به دره حدود 100ارتفاع داشت عبور میکردند رسیدند در یک چشم بهم زدن با چالاکی خاصی از چنگ ساواکی ها جهید وخود را به معبر پائین دره رساند وبا آشنائی هائی که داشت بکمک اهالی بومی از محاصره خارج شد.
محمود ملک مرزبان بعد از انقلاب هم در کارهای آموزشی وتمرینات نظامی وارد شد وفرمانده ملیشیا شد.
یکی از همکارانش میگفت صدای موتور محمد ملک مرزبان همچنان در گوش طنین دارد.
یکی از دانشجویانی که بعد ها هوادار ومجاهد شد والان هم از فرماندهان است میگفت هر روز صدای موتوری را از نزدیکی کوی دانشگاه وبعضا خوابگاه دانشجوی میشنیدم نمیدانستم کی هست وچقدر منظم تردداتش هر روز تکرار میشود، بعدا بمن گفته شد این فرد فرمانده دلیر همان محمود مللک مرزبان بود.
در فاز نظامی او نقشهای بی بدیلی را ایفا نمود وبارها ضربات جانانه ای را به پاسداران وارد کرد سرانجام در یکی از درگیری های نابرابر به عهدش با خدا وخلق وفا وبه شهادت رسید وبه یک فرمانده وفادار ونمونه وسمبل وراهنما بدل شد
یادش گرامی وراه سرخش پر رهرو باد