۱۴۰۴ اردیبهشت ۷, یکشنبه

یادواره دو خواهرمجاهد شهید؛ مهری شیرنگی و ملیحه مرتضوی، شعله‌های آزادی نامه ای از داخل

 یادواره دو خواهرمجاهد شهید؛ مهری شیرنگی و ملیحه مرتضوی، شعله‌های آزادی نامه ای از داخل 

باز سازی درگیری وشهادت قهرمانان ه مهری شیرنگی وملیحه مرتضوی

مجاهد شهید مهری شیرنگی      مجاهد شهید ملیحه مرتضوی 

در سحرگاهی از جاده‌های خاموش جنگل،
دو خواهر، دو مجاهد،
با دستان بسته اما با دل‌های باز،
آخرین برگ‌های مقاومت را ورق زدند.

مهری شیرنگی، شیرزنی از دامان کوه و جنگل،
و ملیه مرتضوی، دخترک آسمانی دلیر،
در واپسین لحظات اسارت،
در میان آهن و آتش،
در جنگی نابرابر،
فرمان ماشین دشمن را ربودند،
و در انفجاری از ایمان و فریاد،
با درختان جنگل پیمان جاودانگی بستند. 

آنان شهید شدند،
نه در سکوت،
بلکه در فریاد آزادی.

و دشمن هم، در همان لحظه،
با سقوطی سنگین، سرافکنده به خاک افتاد.

یادشان تا همیشه
چون نسیم درختان جنگل
و چون آفتاب آزادی در قلب ما خواهد ماند.

#یاد_مهری_شیرنگی
#
یاد_ملیه_مرتضوی
#
شهدای_جنگل
#
مقاومت_تا_پیروزی

مهری شیرنگی – یار و هم‌رزم میرزاوملیحه مرتضوی هم تیم تدارکات جنگل خیپوست

مهری شیرنگی – یار و هم‌رزم میرزاوملیحه مرتضوی هم تیم تدارکات جنگل خیپوست

 مهری شیرنگی – یار و هم‌رزم میرزاوملیحه مرتضوی هم تیم تدارکات جنگل خیپوست 



همسر، همرزم، و همراه میرزا. زنی از تبار صبر و اراده. مسئولیت‌پذیر، خوش‌فکر، متواضع، و پر از عشق به مردم. مهری نه فقط در کنار میرزا، بلکه در خط مقدم مقاومت بود. آموزش می‌داد، تدارکات می‌چرخاند، و روحیه می‌داد.

در اردیبهشت ۱۳۶۱، هنگام انجام یک مأموریت انقلابی، به‌همراه مجاهد شهید ملیحه مرتضوی در مسیرساری کیاسر به کمین دشمن افتادند. پس از یک درگیری قهرمانانه، پیکر مهری در جاده جاودانه شد. یادش در حافظه جنگل، هم‌چون مشعلی بر جا ماند.

ملیحه مرتضوی

مجاهد قهرمان ملیحه مرتضوی وهمرزم مهری شیرنگی که در مسیر جنگل شهید شدند

ملیحه، دکلماتوری توانا و شاعری لطیف، از مجاهدان دلیر مازندران بود. در اردیبهشت ۱۳۶۱ همراه با مهری شیرنگی به مأموریتی انقلابی می‌رفت که در پاسگاه هولار، در مسیر ساری، دستگیر شدند. در انتقال به سپاه ساری، با دشمن درگیر شدند. ماشین از جاده خارج شد و هر دو قهرمان به شهادت رسیدند.

مجاهد شهید حسن شکری – درخت تنومند مجاورمحله

 مجاهد شهید حسن شکری – درخت تنومند مجاورمحله


مجاهد قهرمان فرمانده حسن شکری قادیکلا

  • حسن شکری، مردی که بی‌صدا جنگید و بی‌مزار ماند

اگر جنگل خی‌پوست ستونی داشت، اگر میرزا فرمانده بود، اگر عملیات‌ها ادامه یافت، بی‌تردید یکی از استوانه‌های بی‌صدا و پرکار این مقاومت، حسن شکری بود.

فرمانده‌ای از دل قادیکلا، از دل خاک مجاورمحله، از محله‌ای که ده‌ها شهید تقدیم کرد. حسن، هم‌فکر میرزا، دست راست او در بسیاری از مأموریت‌ها بود. او بدون‌ آنکه نامش در سرفصل‌ها تکرار شود، در تمام شریان‌های مقاومت حاضر بود.
بازوی اجرایی عملیات، مسئول تأمین، هماهنگ‌کننده پنهان، و تسهیل‌گر ارتباط با شهر.

حسن در یک مأموریت شهری دستگیر شد. خانواده‌اش تا سال‌ها از او بی‌خبر بودند. نه مزار، نه عکس، نه پلاکی. فقط یک مادر که به هر سنگ بی‌نشان سلام می‌داد.

شیر زن مجاهد و قهرمانان خلق ومیهن مهری شیرنگی وملیحه مرتضوی که در نبرد تن به تن با پاسداران در مسیر جنگل قائم شهر بشهادت رسیدند

شیر زن مجاهد و قهرمانان خلق ومیهن مهری شیرنگی وملیحه مرتضوی که در نبرد تن به تن با پاسداران در مسیر جنگل قائم شهر بشهادت رسیدند مهری شیرنگی ...