۱۳۹۷ خرداد ۲۰, یکشنبه

مجاهد شهید شهرام یاسری از شهر قهرمان پرور لاهیجان

مجاهد شهید شهرام یاسری از شهر قهرمان پرور لاهیجان 
شهرام یاسری
شهرام یاسری

محل تولد: لاهيجان

شغل: شهيدان سرافراز اشرف

سن: 50

تحصیلات: ديپلم

محل شهادت: اشرف

محل زندان: -

متولد 1340 ـ لاهیجان
سابقه مبارزه:33سال
سابقه زندان:3سال در زندانهای خمینی
«شرایط هر چه سخت‌تر و پیچیده‌تر شود، اگر سراسر زمین را دشمن فراگرفته باشد، ذره‌یی از آرمان توحید و رهایی که فقط در ایدئولوژی ناب رجوی متبلور است کوتاه نخواهم آمد. برای سرنگونی تا به آخر استوار خواهم بود»
بگو تاریخ بنویسد برای ما و بعد از ما
از این صبر و صلابتهای شیران داستانها را
درین سیمای رنج آلود صبر آذین شیر اوژن
ببین اشرف نگین‌ها را، بخوان اشرف‌نشانها را
مجاهد قهرمانی که روز دهم شهریور توسط آدمکشان مالکی در اشرف به‌شهادت رسید، فرزند خانواده‌ای زحمتکش از مردم لاهیجان بود. خانه‌ای که در آن به دنیا آمد، در کوی سردار جنگل بود. و راهی هم که برگزید امتداد همان راه آن «کوچک» بزرگ بود.
شهرام خود، این مسیر چنین شرح داده: «در سال 54 با نام سازمان (مجاهدین) آشنا شدم. … (در فروردین 56 دستگیر و مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفتم و به مدت 3ماه در زندان شهربانی بودم) … بعد از پیروزی قیام به همراه بچه‌ها جنبش مجاهدین را (در لاهیجان) تشکیل دادیم. بعد از آن هم در انجمن جوانان مسلمان فعالیت می‌کردم… در اسفند59 دستگیر (و در حقیقت ربوده) شدم و تا عید سال 63 در زندانهای مختلف لاهیجان، رشت و چوکا بودم. …»
با فاصلهٴ کمی از آزادی از زندان، در زمستان 63، شهرام دلیر را در جمع رزمندگان مجاهد خلق در منطقهٴ مرزی کردستان می‌یابیم و کمی بعد او را در کسوت رزمنده آزادی، در ارتش آزادیبخش می‌بینیم که در صحنه‌های مختلف، از پشتیبانی و فنی و تأسیساتی تا یکانهای رزمی، پر تلاش و مسئول است.
آری، این زادهٴ کوی سردار جنگل و در ادامه راهی که او آغاز کرد، در قفای آزادی می‌شتابد و گام به گام با تپش‌ها و فرازهای انقلاب پیش می‌آید و سالهای پایداری در اشرف را نیز پشت سر می‌گذارد. و به‌تدریج خود به یکی از گوهران انقلاب تبدیل می‌شود:
«به خلق قهرمان و اشرف‌نشان نیز می‌گویم مجاهد اشرفی را الگو کنید و به همراه او بگویید می‌کشم، می‌کشم، آن‌که برادرم کشت، می‌کشم می‌کشم هر آن‌که خواهرم کشت»
در جریان انتقال مجاهدان اشرفی به لیبرتی، شهرام از کسانی است که داوطلب می‌شود برای نگهداری اموال مجاهدین تا تعیین‌تکلیف نهایی در اشرف بماند. با یقینی که خود آن را پیاپی در نامه‌هایش ثبت می‌کرد:
«یقین دارم دیوار در لیبرتی و محدودیت در اشرف بخشی از طرح و برنامه رژیم برای از پای در آوردن عنصر مجاهد خلق است».
اما شهرام که به سلاح انقلاب مسلح است، آن‌چنان که خود نوشته، هیچ تردیدی در مورد سرانجام این نبرد ندارد:
«چون انقلاب خواهر مریم را دارم از هیچ قدرتی هراسی به دل ندارم و تعادل به هر سمت که بچرخد، مجاهد اشرفی می‌مانم و می‌جنگم و می‌میرم».
(چرا که) «آنچه که در اشرف و لیبرتی می‌گذرد عین کارزار سرنگونی است و هیچ تردیدی در آن نیست».
مجاهد قهرمان شهرام یاسری با خون خود، همراه با همرزمان حماسه‌آفرینش این حقیقت را به اثبات رساند که پایداری و کارزار لیبرتی و اشرف عین کارزار سرنگونی است. کما این‌که دشمن پلید نیز به زبان خود اقرار کرد که نبرد 10شهریور در اشرف، ادامه فروغ جاویدان است. همان نبردی که هدفش سرنگونی نظام ضدبشری ولایت‌فقیه است و در نتیجه پیروزمند آن هم‌چنان که شهرام شهید گفت: «هیچ تردیدی در آن نیست».
همین گلهاست کز بذرش به هر سو باد بذری برد
برویانید از خاک سترون بوستانها را
وطن از تو بسی شیر است در شهنامه اشرف
چنان پیران که اندر وی تو بینی بس جوانان را

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود مجاهد قهرمان رویا وزیری شغل ماما از تنکابن...