۱۳۹۶ آبان ۴, پنجشنبه

  گزارش عاصمه جهانگیر به کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد

  گزارش عاصمه جهانگیر به کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد

ضرورت تشکیل کمیته تحقیق بین‌المللی در مورد قتل‌عام ۶۷، ارجاع پرونده به شورای امنیت

جنبش دادخواهی قتل‌عام 67

جنبش دادخواهی قتل‌عام 67


گزارش عاصمه جهانگیر به کمیته سوم مجمع عمومی
ضرورت تشکیل کمیته تحقیق بین‌المللی در مورد قتل‌عام ۶۷ و ارجاع پرونده به شورای امنیت 
خانم عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه حقوق‌بشر ملل‌متحد در امور ایران در اولین سخنرانی خود در کمیته سوم مجمع عمومی ملل‌متحد در نیویورک به تحقیقات جامع و مستقل در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67فراخوان داد. وی گفت:‌ «تعداد قابل توجهی از دادخواستها، ارتباطات و مدارک مربوط به گزارشات اعدام قابل توجهی از هزاران زندانی سیاسی، مرد، زن و نوجوانان در سال ۱۹۸۸موجود است. این موضوع از دردی عمیق حکایت دارد که باید مطمئناً به آن پرداخته شود، این قتلها توسط بعضی از مقامات بلندپایه رژیم ایران مورد تأیید قرار گرفته است، تقریباً به‌طور روزانه من نامه‌های عمیق و صمیمانه‌یی از اعضای خانواده آنانی که کشته  شده‌اند، دریافت می‌کنم آنها خواهان جوابگویی هستند، خانواده قربانیان حق دریافت غرامت و دانستن حقایق در مورد سرنوشت بستگانشان را بدون ریسک تلافی و انتقام از آنان دارند». گزارشگر ویژه بر فراخوان خود بر یک تحقیق جامع و مستقل در مورد این قتل‌عام بار دیگر تأکید کرد.

خانم جهانگیر که وضعیت حقوق‌بشر در ایران در شش‌ماه اول ۲۰۱۷را ارائه می‌کرد، از «بالاترین آمار اعدام» از جمله ۴۳۵اعدام از ابتدای سال، «اعدام و احکام مرگ برای افراد زیر ۱۸سال»، «شکنجه‌هایی مانند قطع عضو کور کردن و شلاق»، محکومیت زندانیان به اتهام «مفسد فی الارض»، «محرومیت زندانیان از امکانات پزشکی به‌عنوان یک شکنجه»، دستگیری و شکنجه فعالان حقوق‌بشر و شیطان‌سازی علیه آنها، «هدف قرار دادن خانواده‌های زندانیان و وکلایشان» و «بازداشت و بازجویی و تهدید روزنامه‌نگاران و بلاگرها»، محرومیت فراگیر اقلیتهای مذهبی و فقدان یک ساختار قضایی بر اساس قوانین بین‌المللی و فقدان حق دفاع در ایران ابراز نگرانی کرد.

محمد حسنی‌نژاد، نماینده رژیم آخوندی در ملل متحد، سخنان خانم جهانگیر را «اتهامهای غیرواقعی»، «جانبدارانه» و «کاملاً سیاسی علیه ایران» خواند و با بهم بافتن یکسری اراجیف و دروغ تلاش کرد بر وضعیت فاجعه‌بار حقوق‌بشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها سرپوش بگذارد. وی از جمله مدعی شد همه اقلیتها در ایران اجازه فعالیت دارند مگر این که ضرری برای جامعه ایران [بخوانید رژیم آخوندی] داشته باشند. این دیپلومات تروریست رژیم آخوندی که از افشای جنایتهای رژیم توسط مقاومت ایران به سختی برآشفته بود، گفت: «ما مخالف گزارشگر ویژه برای کشورها هستیم. هیچ کشوری نباید به‌خاطر دیکته غربیها روش زندگی خود را تغییر بدهند» و به این ترتیب بر ادامه نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق‌بشر در ایران تأکید کرد.

روز پیش از آن، محمد جواد لاریجانی رئیس ستاد به‌اصطلاح حقوق‌بشر قضاییه آخوندها هم غیظ رژیم از افشای جنایتهای این نظام سرکوبگر و هم وحشت آنها از قیام بنیان‌کن مردم ایران را برملا کرد و گفت: «به اسم گزارشگر اجازه نمی‌دهیم کسی بیاید در کشور ما فساد کند. ببینید در جمهوری اسلامی به اسم حقوق‌بشر در فتنه سال ۸۸چه کار کردند یعنی بیشترین خیانتها به مملکت انجام شد کشور را به شورش کشاندند» (تلویزیون رژیم-۲آبان).

در اجلاس کمیته سوم مجمع عمومی ملل‌متحد در روز ۳آبان، نمایندگان شمار زیادی از کشورهای مختلف جهان سیاستهای سرکوبگرانه رژیم از جمله «اعدام و سنگسار و قطع عضو»، «اعدام نوجوانان»، «اعمال تبعیض علیه اقلیتهای قومی و مذهبی»، «لزوم تحقیقات در مورد قتل‌عام ۶۷»، «اعمال تبعیض علیه زنان» و... را مورد اشاره قرار دادند و خواستار لغو حکم اعدام و به‌رسمیت شناختن آزادی بیان و تجمع برای مردم ایران شدند. در این جلسه نمایندگان برخی از شناخته شده‌ترین ناقضان حقوق‌بشر مانند نماینده دیکتاتور خونریز سوریه به دفاع از فاشیسم دینی حاکم بر ایران پرداختند.

با توجه به این‌که همه سرکردگان و ارگانهای رژیم آخوندی از خامنه‌ای تا رئیس‌جمهور، دستگاه قضاییه و مجلس آخوندی... در اعدامهای جنایتکارانه و به‌ویژه قتل‌عام ۱۳۶۷مشارکت داشته و از آن دفاع می‌کنند، مقاومت ایران خواستار تشکیل یک کمیته بین‌المللی از سوی ملل‌متحد برای تحقیق پیرامون این قتل‌عام و ارجاع پرونده به 
شورای امنیت ملل‌متحد به‌منظور قرار دادن مسئولان این کشتار هولناک در برابر عدالت است. کسانی که هم‌اکنون بالاترین مناصب سیاسی و قضایی و اطلاعاتی را در ایران تحت حاکمیت ملایان در اختیار دارند.

كتالم رامسر با مجاهديني پاكباز و گورهايي شناخته شده و ناشده از قهرمانانی همیشه ماندگار

كتالم رامسر با مجاهديني پاكباز و گورهايي شناخته شده و ناشده از قهرمانانی همیشه ماندگار


در گزارشي كه توسط يك شاهد عيني در كتالم رامسر نوشته شده مي خوانيم:‌«در مرداد60 عمويم مجاهد شهيد نصرالله يوسف‌طالشي را تيرباران كردند.



 او معلمي شريف بود كه به‌خاطر خصايل انساني و انقلابيش بسيار مورد احترام اهالي بود. حكم اعدام او را نماينده ولي‌فقيه به ‌نام آخوند الله‌بدشتي در چالوس صادر كرد. پاسداران اجازه دفن او را در گورستان به ‌ما ندادند. گفتند او كافر بوده و نبايد در گورستان مسلمانان دفن شود. به‌ناچار او را در باغ چاي روبه‌روي خانه‌مان دفن كرديم. در آن روزها پسر خردسال نصرالله برسر مزار پدر مي‌رفت و آن جا بازي مي‌كرد. اين جريان تأثير انگيزاننده‌ بسيار زيادي روي مردم داشت». 


هم‌چنين در كتالم  مزدوران رژيم آخوندي مجاهد شهيد مريم كوزه‌گري را ، در حالي كه باردار بود، تيرباران كرده و اجازة دفن او را در گورستان عمومي ندادند. خانواده‌اش او را در سادات‌محله روبه‌روي خانه‌شان دفن كردند».
ننگ و نفرین به نظام خبیث ولایت فریادمان #سرنگونی #سرنگونی #سرنگونی کل #ولایتـ_فقیه
#آذربایجان #تبریز #میاندوآب #بناب #بوکان #کفتر #ارومیه #اردبیل #بوشهر #اهواز #تهران #قزوین #زنجان #ایران #کنگان #آذرشهر
#قتلعام67 #جنبش_دادخواهی #ایران #اعدام #زندانی_سیاسی #حقوق_بشر #مریم_رجوی #تهران #تبریز #خوزستان #شیراز #اهواز #tehran #مقاومت #مجاهدین #ایران
با ما درکانال جدید پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۶ آبان ۳, چهارشنبه

رژه ميليشيا وحشت ارتجاع حاكم از جارو شدن در شمال وشهرستان شهسوار - خاطرات بر گرفته از كتاب قطره اي از دريا

رژه ميليشيا وحشت ارتجاع حاكم از جارو شدن در شمال وشهرستان شهسوار - خاطرات بر گرفته از كتاب قطره اي از دريا
 

رژه ميليشا در شهسوارووحشت ارتجاع حاكم از جارو شدن  - خاطرات بر گرفته از كتاب قطره اي از دريا
ريل كودتاي ارتجاع عليه نسل انقلاب وضد ارتجاع وعاشق آزادي ادامه داشت هرجبهه نيروهاي خودش را جذب ميكرد در اين پيكار نسل اگاه وانقلابي ميرفت كه همه صحنه ها را فتح كند وارتجاع وكهنه پرستي وآخوند وخميني پرستي را از ايران زمين پاكسازي نمايد نمونه هايي كه در زير مياورم ضمن اينكه خود بتنهايي گوياهستند اما كمي به جزئيات آن خواهم پرداخت تا بيشتر روشن شود

درسته كه خميني تصميم خود را براي سركوب ومحو نيروهاي انقلابي ومردمي ونسل انقلاب گرفته بود اما اين لقمه بزرگتر از دهان اوواين ديوار بسيار بلند تر از قد او بوده كه بتواند براحتي در برابر نسل مسعود نسل عاشق ميهن وآزادي همه چيز را ببلعد يا براحتي ازآن بالا برود اين فقط سالهاي بعد نبود كه ميبايستآبروي نداشته اش را با خدا معامله كند بلكه فرزندان مجاهد ايران زمين از همان ابتدابا يك سياست وخط ومشي درست وانقلابي كه توسط برادر مجاهد مسعود رجوي رهبري ميشد تصميم گرفته بودند بهر قيمتي دست خميني وبهشتي وحزب چماقداران را روكندوبها وتمامي بها را از شخص خميني كه همه مشروعيت ها را عصب كرده ودزديده بود باز پس بگيرد وجام زهر را به حلقوم دجال ضد بشر بريزد



 اينجوري امام پليد اخونها واراذل پس مانده ارتجاع را كه زماني در ماه ميديدند را به چاه بيفكنداما واقعيات صحنه ان روزگار نشان ميدهد كه هر روز كه از انقلاب ميگذرد اگر چه پايه هاي سلطه وسركوب را ميريزند اما مجاهدين هر روز صحنه ها وپهنه هاي اجتماعي وفرهنگي ونيرويي را فتح ميكنند وبسياري از نيروهايي مردمي كه با موج انقلاب مردم اعتماد كرده بودند وفكر ميكردند از اين دجال خيري به مردم خواهد رسيداگاه ميشوند از خميني كنده شده جذب مجاهدين ميشوندخوبه كه صحنه شور انگيز وباور نكردني اي را همينجا باز گو كنم.براي حفظ مينيمم دست آوردهاي انقلاب از غارت ارتجاع 2آذر 58خلق جديدي ظهور كرد بنام مليشياي مجاهد خلق 
                                                                                 
 اما ارتجاع هار ومست قدرت دنبال فتنه گري بهانه جويي بود كه همه چيز را يكجا ببلعدبا اين خلق جديد وانقلابي ارتجاع عين مار زخمي به خود ميپيچد زيرا كه توان جلو گيري رشد روز افزون مجاهدين رانداشت پس به حربه هاي كثيف ضد مردمي دست ميزد در همين راستا كيهان تحت سلطه آخونها نسبت به بنيانگذاران سازمان انگونه كه خميني وبهشتي وساير سردمداران حزب چماقداران شايسته ان بودندفحاشي كرده آنان را دزد ناميده بود بلا درنگ به تمامي نهادهاي دانش آموزي ومحلات ونهاد روستا وكارمندي ومادران واصناف وووتوسط جنبش ملي مجاهدين فراخوان داده شددر حالي كه دو روز بيشتر به روز تظاهرات نمانده بود بمن هم ابلاغ شد كه رژه ميليشيا را در روز جمعه همزمان با نماز جمعه از فلكه اصلي شهر شروع كنيم باور كردني نبود عكس آرشيو



اما واقعيت داشت وقتي تمرينات رژه را در حيات يكي از مدارس بزرگ شهر آغاز كردم بااستقبالي رو برو بودم كه اساسا باور كردني نبود بسرعت5گردان ميليشياي متحدالشكل براي رژه آماده شدهر گردان نيز50 نفر بودندبا اينكه آموزش نظامي بگوششان نخورده بود وبانظام جمع ورژه سروكاري نداشتند اما چه خوب آموزشها را فرا گرفتند كه برايم اين جديت واين تلاششان بسيار جديدو تحسين برانگيز بود قرار بود كه همه برادران  با پيراهن ساده خاكي واور كت نظامي وشلوار لي وكفش كتاني سفيدوهمه خواهران هم با مانتو سرمه و اوركت وكفش كتاني سفيد روز جمعه براي رژه آماده شوندواقعا با تلاش فردي واحساس مسئوليت جمعي وبا ماكزيمم تلاش وهمكاري همه چيز آماده شد ساعت 9 صبح جمعه طبق آرايشي كه به همه ابلاغ شده بود در فلكه شهر يگانهايشان را شكل دادندعكس فلكه شهر


در پيشاپيش صف يگانهاآرم بزرگ سازمان و پرده بسيار بزرگي كه مزين به آرم سازمان و عكسهاي بنيانگذاران بچشم ميخورد

 

 چند متر عقبتر پرده زردرنگي كه با رنگ مشكي وبا خط بسيار زيباتر كلمه زيباي مليشيا روي آن نوشته شده بود توسط دونفر حمل ميشدوكمي عقبتر پرده سفيد رنگي كه عكس برادر مجاهد مسعودرجوي بسيار هنرمندانه كليشه شده بود چشمها را خيره ميكرد بطوري كه از منظر جلو شما بترتيب بنيان گذاران وپرده مليشيا وتصوير مشهور سلام بر خلق مسعود را كه براي جمعيت دست بلند كرده را پله اي ميديديد



با اين ارايش صف بسمت فلكه ژاندارمري وفلكه آموزش وپرورش حركت نمود از بلند گو مستمرا فحاشي هاواتهامات شاه ساخته را كه اينك ارتجاع در همان روزنامه كيهان نشخوار كرده بود را محكوم ومختصري از زندگي نامه بنيانگذاران آميخته با سرودهاي سازمان پخش ميشدعكس از آرشيو


 
 منهم كه مسئوليت هدايت رژه وصف را بعهده داشتم ضمن دادن شعار شمارش شمارش بشمار وقتي گردانها شعار شمارش را تمام ميكردند يك صدا ميخروشيدند مجاهد مجاهد حامي پيكار خلق ارتجاع ارتجاع دشمن خونخوار خلق يا ننگ بر ارتجاع درود بر مجاهديا مجاهد ميرزمد ارتجاع ميلرزد وقتي وارد بلوار اصلي شهر شديم رژه منظم آغاز شدسروداز بلندگو پخش شداين سرود ترجيبندي داشت كه عبارت بود از بپا در نبرد آخرين بهم رزمي مجاهدين وقتي سرود پخش ميشد گردانها درجا مينشستنداما وقتي بپا شنيده ميشد گردانها بلند شده با اهنگ خاصي همراه با رژه پا ميكوبيدند بسرعت اين رژه در همه جا پيچيد وقتي يگانها به وسط بلوار رسيدافرادي كه ميخواستند به نماز جمعه برونددر طرف ديگر بصورت تظاهرات حركت ميكردندطبعا بسياري نيزنه بهمراه ارتجاع بلكه تنها براي نماز وثواب همراه صف حركت ميكردند كه كم هم نبودنداما انچه حيرت همگان را برانگيخت اين بود كه از وسط بلور مردمي كه با صف نماز گذاران حركت ميكردند عبور ميكردند وبه رژه ما ميپيوستند من كه از نيمه صف به سمت عقب صف حركت ميكردم ناگاه با بي نظمي وتمركز افرادي كه لباسهاي مختلفي داشتندوسنين مختلفي را همدر بر ميگرفتند مواجه شدم سريع با بقيه دست اندر كاران شور كرديم كه در نهايت براي چگونگي سازماندهي جمعيت پيوسته به من واگذار كردند كه تصميم بگيرم  منهم در جا يك گردان را از صف رژه خارج كردم تا هم انتظامات رژه ومهمتر از همه تشكيل گردانهاي در صحنه پيوسته ونامظم را بعهده بگيرند اين كار با استقبال نفرات جديد پيوسته از مادران وپدران تا جوانان واصناف و...قرار گرفت حالا ما بجاي 5گردان داري 8 گردان متشكل شديم كه 3كردان هم پشت صف حركت ميكردندوبصورت نامنظم رژه ميرفتنداما هنوز عناصري كه مردد بودند همراه صف در پياده روهاحركت ميكردندوبراي افراد صف اب وشربت وگل مياوردند البيه بسياري از انان نيز وقتي صف به فلكه رسيدند در صف رژه ادغام شده بودنداين كار انقدر جلب توجه كرد كه فيلمبردار وخبرنگاران استان مازندران كه اساسا براي فيلمبرداري نمايش جمعه وبه درخواست امام جمعه رژيم آمده بودندصف خود را ترك به رژه وارد شدند وشروع به تهيه خبر وعكس وفيلم وگزارش كردنداما نه يك فيلم وخبر معمولي صحنه هايي كه فيلم گرفته بودند وسوژه هايي كه فيلم برداري كرده بودند آنقدر گويا وانگيزانده بود كه همه چيز را بازگو ميكردسوژه تمامي طيف سني را در بر ميگرفت كه همه بازوبند زرد رنگ وجلب كننده وزيباي مليشيا را به بازوداشتند يكي از اين صحنه ها كه چند بار همراه پخش سرود مليشيازوم كرده بودنددختر چند ماهه ام شهيده بود كه قنداق شده در آغوش مادرش كه رژه ميرفت ديده ميشد ضمن چند بار زوم كردن اين صحنه ميگفت اين فرزند چند ماهه كسي است كه با تمام قدرت وشور انقلابي رژه را هدايت وفرماندهي ميكند مادرش كه اين مليشياي چند ماهه را در آغوش دارد خود مليشيا ودبير دبيرستانهاي اين شهر است اينجا از كودك قنداق شده تا مادران وپدران 70ساله مليشياي مجاهدين هستند صحنه هايي كه مشاهده ميكنيد از نظم تا يك دلي وهماهنگي نمونه اش بسيار نادر است اين پتانسيل وتوان موجود است كه اينگونه انسانها را جذب ميكند اگر انچه كه امروز مشاهده كرديم ادامه يابد فراگير شده وتمامي اقشاروطبقات را جذب وسازماندهي كرده در راه تحقق ارمانهاي ازادي وسازندگي ايران بكار خواهد گرفت اين پديده جديد پر قدرت وبسيار بالنده وفراگير است اين خبرنگاران تا پايان مراسم با ما ودر ميان صفوف رژه روندگان ومردم بودندوعليرغم تهديدهايي كه براي اآنها داشت به نماز جمعه نرفتندوگردانندگان نمايش جمعه را قال گذاشتند علاوه بر اين اين رژه همان شب وفردادر دو نوبت هر بار بمدت 15 دقيقه از تلويزيون مازندران پخش شدكه خشم آخوندها وپاسداران مرتجع را برانگيخت ودر نماز جمعه بعدي عليه راديو وتلويزيون عمامه به زمين كوفت وبه تيغ كشي هاي ديوانه وار پرداخت وگفت مملكت را ببينيد راديو وتلويزيون را ما دعوت ميكنيم همه چيزش هم مال ماست اما آنها ميروند از آن منافق كور دل كه رييس صف بود وبچه چند ماهه وخانواده اش ويك مشت آدمهاي فريب خورده تحت عنوان مليشيا پليشيا كه نميدانم ديگر چيست فيلم وخبر تهيه كرده وبرخ ما كشيده ودر چشم ما فرو ميكنندالبته فيلم بردارها هم اعتراف كردند كه انها نيز فريب ذرق وبرقهاي منافقين را خورده بودند وقول دادند كه در خدمت امام وانقلاب باشند,

 به اين صورت اين خبر علاوه برماوهواداران جنبش بصورت گسترده در ميان مردم وحتي مرتجعين پيچيدكه خوشحالي وشعف در ميان مردم وترس ونگراني در ميان ارتجاع حاكم ايجاد كرد وتا مدتها سوژه بحث انگيز مجالس ومحافل از هر دست بود بعد از اين رژه بود كه همه كارهاي نيرويي تبليغي وجهاد سازندگي وسياسي در صحنه توسط مليشيا انجام ميشد واسم مقدس مليشيا نيز زبانزد همگان شده بودوكمي بعد هم اسم مليشيا مترادف بود با اگاهي شهامت وفداكاري وكار وتلاش براي مردم ودفاع از آرمانهاي آزادي در برابر خميني وايلغار ارتجاع مليشياهايي كه خود پايه هاي ارتش آزاديبخش ملي ايران شدند.



 ضمن گل گرفتن تنور جنگ ضد خلقي وخانمانسوز خميني اولين واخرين سنگر استوار در برابر صدور ارتجاع وبنيادگرايي شدند آنهايي كه هم اينك در شهر شرف ووفاو رادمردي ومقاومت باز هم تنهااميدو سد استوار وانتي تز بنيادگرايي وتروريزيم بشمارميروند وحماسه هاي فراموش ناشدني خلق كرده وميكنند  همين جا با تكريم وتعظيم در برابرارواح طيبه مسئولين وفرماندهان وسر اكيپ هاي مليشياهاي شهيد دوران رژه  مجاهدان شهيد سر فرازو قهرمان خلق همچون

 فرمانده ومسئولم شهيدفيروز رحيميان

فرمانده شهيدابراهيم گليج

فرمانده شهيد شهرام تقوي

ومجاهدان دلير وشهيد
 ايرج اميرزادي
- عباس ملايي
- سيد نورالدين موسوي
- زهرا اميري
- عليرضا قديري
- جلال شاهمرادي
- فردين گليجان مقدم-
- شهيدمصطفي نيك كاركانديداي سازمان در شهسوارورامسر
- علي اصغر بهزاديفرمانده ارتش آزاديبخش كه در نبرد چلچراغ بعهدش با خدا وخلق وفاكرد
- مليشياي دليرعلي اميري
-پرويز شاهپوري
- و...
آرزو ميكنم بتوانم لااقل قطره اي از درياي آگاهي وصدق ووفاي به عهدوفداي همه چيز اين نسل واين قهرمانان شهيد سرفراز را به قلم بياورم وتا آخرين نفس اجرا واثبات نمايم وراهشان را ادامه دهم

بهشهر و گلوگاه، سركوب بيرحمانه و كشتار وحشيانه توسط پاسداران جنایتکار از جمله احمد توکلی ومنوچهر متکی

بهشهر و گلوگاه، سركوب بيرحمانه و كشتار وحشيانه توسط پاسداران جنایتکار از جمله احمد توکلی ومنوچهر متکی


بهشهر از شهرهاي استان مازندران است. با جمعيتي حدود200هزار نفر و گلوگاه در 25كيلومتري آن و بندرگز قرار دارد. مجاهدين در اين دو شهر كوچك، مانند اغلب شهرهاي مازندران بلافاصله بعد از انقلاب ضدسلطنتي با استقبال گسترده مردمي مواجه شدند. هواداران سازمان در بهشهر در «انجمن جوانان موحد» گردآمدند. اما همراه با اوجگيري مبارزه با ارتجاع، عناصر معلوم الحال وابستة حكومتي كه ظرفيت شنيدن و ديدن اقبال مردم از مجاهدين را نداشتند شروع به آزار و اذيت و حتي حمله و مجروح كردن هواداران كردند. سردسته فالانژهاي بهشهر فردي بود به نام «احمد توكلي» كه بعدها به خاطر خوشخدمتي ها و چماقداري هايش به وكالت از بهشهر و تهران و وزارت كار رژيم ارتقا درجه يافت.
کردکوی با شهیدان سرفرازش که بدست پاسداران جهل وجنگ وجنایت در بهشر بشهادت رسیدند

شهدای کردکوی قهرمانان سرفرازخلق مجاهدان پایدار ووفادار به خلق وآرمان  ،پیشتازان راه آزادی که در گرگان بشهادت رسیدند


 اين فرد براي خودش باندي به راه انداخته بود كه با چوب و چماق و قمه به هواداران و تجمعات مجاهدين، حتي در شهرهاي ديگر مازندران، حمله مي كردند و با وحشيگري تمام به ضرب و جرح هواداران مي پرداختند. احمد توكلي و حزب جمهوري اسلامي با پشتيباني كامل سپاه پاسداران در بهشهر هرچه كه مي خواستند انجام مي دادند و جوابگوي هيچ عمل ضد انقلابي خود هم نبودند. از جمله در فروردين 59 آنان به دفتر انجمن جوانان موحد حمله كردند. اين حمله يك برنامه از پيش طراحي شده به سبك «خميني» بود. آنها ابتدا فخرالدين حجازي، معركه گردان سراسري فالانژها، را براي سخنراني و تهيج مردم به بهشهر فراخواندند. او در سخنراني خود گفت: اين شهر استالين گراد است يا يك شهر اسلامي؟ و بعد از آن عناصر فالانژ كه از قبل سازماندهي شده بودند، تحت نام «مردم»! به دفتر انجمن جوانان موحد حمله كردند. بلافاصله يك كمپرسي سنگ كنار رودخانه در جلو انجمن خالي شد و مهاجمان با سنگ به دفتر انجمن حمله كردند. تمام پنجره ها و اتاقها درهم شكسته شد و ساختمان انجمن به صورت ويرانه اي درآمد. اما مقاومت ساكنان دفتر انجمن ادامه يافت. بعد از حملات چماقداران سپاه پاسداران به صورت علني و رسمي دخالت كرد. پاسداران از ساختمانهاي اطراف توانستند به داخل انجمن راه يابند و با چاقو و پنجه بوكس و قمه به جان هواداراني پرداختند كه در آنجا بودند. در اين حمله تعداد زيادي از خواهران و برادران مجروح شدند. از جمله برادر مجاهد محمود باقي پور با پنجه بوكس مورد تهاجم قرار گرفت و يك چشم خود را از دست داد. 

برادر مجاهد محمود باقی پور که در جریان حمله چماقداران یک چشم خود را از دست داد

 مقاومت ادامه يافت تا صبح كه خانواده ها به اعتراض برخاستند و در گرد انجمن اجتماع كردند. عاقبت رژيم در برابر مقاومت خونين هواداران مجبور به عقب نشيني شد. ارگانهاي ديگر خود نظير شهرباني را وارد كرد تا به نحوي قضيه را فيصله دهد. از هواداراني كه در اين مقاومت خونين حضور داشتند برخي در سالهاي بعد به شهادت رسيدند. از جمله آنان مي توان از خواهران مجاهد منير يعقوبيان و عصمت رضوي نام برد. فرمانده دلير فرهاد جوادي آن روز صحنه نيز در 6مرداد1360 همراه با مجاهدين خلق فردوس سراج و اسفنديار كامران توسط پاسداران اعدام شد.
اما همچنان كه پيش بيني مي شد به طور قانونمند حملات چماقداري و  عناصر چماقدار نمي توانستند به صورت نامحدود ادامه يابد. لذا همپاي پيچيده شدن و سازمان يافتن مقاومت آنها نيز در ارگانهاي مختلف سركوب سازماندهي شدند تا تهاجمات و كشتار خود را در لباس قانون گسترش دهند. اين بود كه احمد توكلي آخوند ايماني را به عنوان حاكم شرع و جنايتكار ديگري به نام خوشخو را براي دادگاه به اصطلاح انقلاب اسلامی به بهشهر فراخواند تا سركوب و كشتار را ادامه دهند. خود احمد توكلي با نام مستعار ايرج بازجو و شكنجه گري بود كه رذيلانه ترين شكنجه ها را در حق مجاهدين اعمال كرد. اين تيم كشتار و سركوب در زندان عباس آباد بهشهر تا سال1363 هرچه كه توانستند بي وقفه درباره مجاهدين كوتاهي نكردند. آن چنان كه يكي از زندانبانان خود زندان عباس آباد با اشاره به كنده درختي در حياط زندان گفته بود اگر اين كنده درخت زبان داشت می گفت, چندین و چند زندانی مجاهد را به این درخت بستند و تیر باران کرده اند. فالانژترين عناصر همراه با عقب مانده ترين افراد اجتماعي به خدمت گرفته مي شوند و به كشتار فجيع ترين جوانان شهر مي پردازند. نوشته اند كه در كردكوي، در نزديكي 50كيلومتري بهشهر، يك بسيجي تركش خورده با ويلچر همه كارة زندان مي شود و با يك دست شلاق و دست ديگر كلت كمري خود بيشترين فشارها را به زندانيان وارد مي كند. زندانيان زندان عباس آباد گزارش داده اند كه حتي پس از محاكمه و دريافت حكم تأمين نداشته اند و هر از گاهي بازجويان به سراغشان مي آمده و بازجويي ها دوباره از سر گرفته مي شده است.
در جريان قتل عام سال67 تعدادي از زندانيان زندان عباس آباد را به ساري، در 54كيلومتري بهشهر، به عنوان مركز استان منتقل مي كنند. زنداني كه به علت مركزيت و بزرگتر بودن تعداد بيشتري مجاهد  اسير داشت و كشتار بيشتري در آن صورت گرفته بود. به گزارش يك زنداني غير مجاهد كه در آن زمان در زندان عباس آباد بوده است بعد از قتل عام تنها 5زنداني مجاهد باقي مانده بود. همين زنداني غير مجاهد نوشته است: «تسویه خونین در زندان های مازندران فقط محدود به تابستان ۶۷ نبود. کشتار تا پایان سال ۶۷ هم ادامه داشت. در زندان های آمل و گرگان و بابل پس از باصطلاح پاکسازی , همچنان اعدام با شیوه ,"دار زدن" و" تیرباران" انجام می گرفت. شهر چالوس یکی از مراکز استقرارهیأت مرگ و برنامه ریزی در زمینه تسویه و کشتار زندانها بود».
اعدام شدگان در بهشهر را عمدتا در گورستان بهشت فاطمه دفن كرده اند. برخي اعدام شدگان در ساير شهرهاي ديگر مازندران را به شهرهاي ديگري منتقل كرده و دفن كرده اند. مثلا مجاهد شهيد بتول اسدي را در زندان  رشت اعدام كردند اما مزارش در گورستان گلوگاه، 25كيلومتري بهشهر، است. در زير مزار چند مجاهد شهيد در گلوگاه را ملاحظه مي كنيد. 

اين شهيدان از شهيدان سالهاي اول دهة 1360 هستند. 

مشخصات مجاهد شهید حامد مجریان قهرمانی از گلوگاه مازندران

مشخصات مجاهد شهید حامد مجریان  قهرمانی از گلوگاه مازندران

مشخصات مجاهد شهید حامد مجریان
محل تولد: گلوگاه مازنداران
سن: 25 سال
فرزند: داراي 2 دختر
تاريخ شهادت: 29خرداد1360
محل شهادت: بهشهر
صدور حكم اعدام: دادستان جنايتكار خوشخو  - حاكم ضدشرع بهشهر بنام ايماني
در حاکمیت آخوندها، ناله‌های بسیاری در گلوها شکسته شده، خون‌های بسیاری ریخته شده و حق‌های بی‌شماری پایمال شده است.
حالا زمان دادخواهی است، یعنی زمان احیای همه آن خون‌ها و حق‌ها و البته بالاترین حق که حق آزادی و حق حاکمیت مردم ایران است. مریم رجوی
#آذربایجان #تبریز #میاندوآب #بناب #بوکان #کفتر #ارومیه #اردبیل #بوشهر #اهواز #تهران #قزوین #زنجان #ایران #کنگان #آذرشهر #ملکان #همدان#ملکان
#قتلعام67 #جنبش_دادخواهی #ایران #اعدام #زندانی_سیاسی #حقوق_بشر #مریم_رجوی #تهران #تبریز #خوزستان  #شیراز #اهواز  #tehran #مقاومت #مجاهدین #ایران
با ما درکانال جدید پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

 https://t.me/shahidanAzadai96

جنبش دادخواهی واوجگیری بی سابقه وچشمگیر آن در داخل میهن

جنبش دادخواهی واوجگیری بی سابقه وچشمگیر آن در داخل میهن


اوجگیری جنبش دادخواهیِ

اوجگیری جنبش دادخواهیِ


یک سال گذشت؛ جنبش دادخواهی سکوت سنگین و سیمانی سی ساله را شکست و مارهای تزویر و فریبکاری در سیلاب دادخواهی از سوراخها بیرون خزیدند.

بعد از 30سال هیأتهای مرگی که تا دیروز هرگونه کشتار و قتل‌عام را کتمان می‌کردند ناگزیر به صحنه آمدند و گفتند در تابستان 67زندانیان را دسته‌دسته کشتیم. کشتیم تا بمانیم. گفتند خمینی کشت. او از روز اول حکم به اعدام همه مجاهدین داده بود و دیگران حکم را اجرا کردند.

جنبش دادخواهی ـ اعتراف قاتلان

آخوند فلاحیان وزیر بدنام وزارت اطلاعات و طراح قتلهای زنجیره‌یی و مرگ مخالفان در داخل و خارج کشور به صراحت اعلام کرد که خمینی از روز اول حکم اعدام مجاهدین را صادر کرد و در جریان قتل‌عام یک هیأت ۳نفره انتخاب شدند تا ضمن تشخیص سرموضع ببینند چه کسانی را می‌شود اعدام نکرد:
«حکم منافقین و حکم گروه‌های محارب، اعدام است. این را هم امام فرمود، هم همه مراجع و هم قرآن...
قرار شد گروهی 3نفره [نیری، رئیسی، پورمحمدی] از وزارت و دادستانی و کسانی که قاضی هستند و به بحث واردند، تعیین شود و اینها نظارت کنند و ببینند اگر کسانی قابل عفو هستند و می‌شود اعدام‌شان نکرد، اعدام نشوند. کار این گروه، این بود نه این‌که حکم اعدام داده باشند...» (1)


جنبش دادخواهی ـ اعتراف علی فلاحیان به قتل‌عام مجاهدین در سال 67
جنبش دادخواهی ـ اعتراف علی فلاحیان به قتل‌عام مجاهدین در سال 67

آخوند احمد خاتمی گفت من نبودم اما باید به آنان که حکم خمینی را اجرا کردند مدال داد.
آخوند رازینی گفت آن زمان من نبودم مسئولان دخیل در قضایای ۶۷آقایان نیری، رئیسی، اشراقی و پورمحمدی بودند اما حکم امام عادلانه بود... (2)


جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند رازینی به قتل‌عام زندانیان در سال 67
جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند رازینی به قتل‌عام زندانیان در سال 67

اول پای خود را کنار می‌کشند و بعد می‌گویند برای حفظ تعادل نظام واجب و ضروری بود.

جنبش دادخواهی ـ انتشار دستخط خمینی پس از 29سال

و بالاخره پس از سی سال کتمان حکم خمینی و یک سال تلاش برای مقابله با جنبش دادخواهی، سایت حکومتی تسنیم دستخط خمینی را منتشر کردند و آخوند احمدی شاهرودی عضو هیأت مرگ خوزستان را به صحنه آوردند تا بگوید من اعتراضی به حکم نداشتم و منتظری دروغ می‌گوید و... (3)


جنبش دادخواهی ـ انتشار حکم و دستخط خمینی در رسانه نیروی تروریستی قدس
جنبش دادخواهی ـ انتشار حکم و دستخط خمینی در رسانه نیروی تروریستی قدس

اما در عمل آخوند جنایتکار احمدی شاهرودی ضمن تأیید حرفهای آقای منتظری و کمی داستانسرایی در پایان مصاحبه گفت:
«کسانی که پافشاری سر موضع داشتند حکمشان اعدام بود و ما هم حکم را اجرا کردیم. البته ما حکم ندادیم بلکه تشخیص موضوع و مصداق کردیم. در واقع حکم اصلی از سمت امام بود و از اجرای حکم امام قطعاً دفاع می‌کنیم.» (4)

جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند احمدی به هیأت تشخیص سرموضع و نفی دادگاه
جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند احمدی به هیأت تشخیص سرموضع و نفی دادگاه

این همه حرف است. آخوند فلاحیان هم حرفی که در آتش جنبش دادخواهی بیرون آمد و قاتلان و آمران قتل‌عام ـ ضمن تلاش برای تبرئة خودشان ـ ناگزیر اعتراف کردند که خمینی از مدتها قبل حکم اعدام مجاهدین را صادر کرده بود هدف گزینش افراد «سرموضع» و کسانی بود که به دیکتاتوری ولایت فقیه «نه» گفتند. کسانی که بر موضع آزادیخواهی و دفاع از مردم ستمدیده ایستادند و بر ایمان و آرمان‌شان پایداری کردند.
اعتراف به این جنایت بزرگ با حکم مذهبی، که در تاریخ احکام رهبران فاسد و جنایتکار مذهبی هم سابقه ندارد، نماد بیرونی شکست و شقه در درون حاکمیت است.
آخوند رازینی گفت: «... خمینی در این زمینه کاری انجام دادند که هیچ‌کدام از فقهای گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند... «... خمینی قاطع بودند و ملاحظه کاری در حکم خدا نداشتند چون حکم خدا این است که محارب باید اعدام شود. امام به ادعاهای حقوق‌بشری غربیها توجه نکردند و گوششان به این حرف‌ها بدهکار نبود» (5)

جنبش دادخواهی ـ اعتراف به حکم بی‌سابقه مذهبی در کشتار مخالفان
جنبش دادخواهی ـ اعتراف به حکم بی‌سابقه مذهبی در کشتار مخالفان

جنبش دادخواهی ـ عامل شقه و تضعیف تمامیت نظام

جنبش دادخواهی با هدف قرار دادن پایه‌های اعدام و شکنجه و قتل‌عام، ـ که یکی از دو پایة‌ اصلی حفظ و بقای نظام ولایی‌ست ـ بحران را به سمت درون رژیم هدایت کرد. شکست خامنه‌ای در مهندسی نمایش انتخابات به‌منظور تک پایه کردن نظام سرکوب مهم‌ترین علامت پیشروی و اقتدار جنبش دادخواهی است. خامنه‌ای از اسفند 94 که تولیت و حکومت مشهد را به ابراهیم رئیسی سپرد‌ خیز تک پایه کردن نظامش را برداشت اما جنبش دادخواهی با اجتماعی کردن موضوع قتل‌عام و نقش آخوند ابراهیم رئیسی در هیأت مرگ، تمام رویا و آرزوهایش را بر باد داد. در این مدت آن قدر مشعل جنبش دادخواهی فروزان، شعله‌ور و فراگیر شد که آخوند شیادی که از روز اول در تمام کشتارها و شکنجه و آدم‌کشی‌ها شریک بود تلاش کرد در جنگ قدرت، با سوار شدن روی امواج نفرت عمومی از ولایت قتل‌عام و طرح موضوع 38سال اعدام... آرای بیشتری برای خودش جلب کند. (6)

جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند شیاد به 38سال اعدام و شکنجه
جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند شیاد به 38سال اعدام و شکنجه

اگر تا دو سال قبل هیچ شخص و جمعیت و رسانه‌یی جرأت نمی‌کرد اسمی از قتل‌عام و 67 و اعدام زندانیان سیاسی در تابستان 67 بیاورد، امروز ـ به مدد جنبش دادخواهی و عام شدن موضوع قتل‌عام ـ این رژیم است که خودش مطرح می‌کند تا مانع از جذب جوانان به جنبش فراگیر دادخواهی شود و همین موضوع باز هم موجب تشدید شقه و شکاف و تضعیف نظام خواهد شد.
روزنامه حکومتی شرق با تیتر درشت نوشت:
روایت رازینی از وقایع ۶۷ - «مسئولان دخیل در قضایای ۶۷ آقایان نیری، رئیسی، اشراقی و پورمحمدی بودند». (7)

جنبش دادخواهی ـ رازینی خودش را تبرئه می‌کند...
جنبش دادخواهی ـ رازینی خودش را تبرئه می‌کند...
 
سه روز بعد یک سایت حکومتی با عصبانیت نوشت:
روزنامه زنجیره‌یی 'شرق' در دوازدهم تیرماه، درست در زمانی که منافقین در میتینگ تبلیغاتی خود… از ممکن شدن تغییر «رژیم» در ایران سخن گفت، در اقدامی عجیب و قابل تأمل در تیتری درشت درباره وقایع سال 67 بار دیگر… از حجت‌الاسلام رئیسی به‌عنوان یکی از مسئولان اصلی احکام قضایی اوایل انقلاب و ماجرای اعدام‌های سال ٦٧ نام برد… از قضا حجت‌الاسلام رئیسی در آن نقش چندانی نداشته… اما پرسش جدی آن‌جاست که… آیا این هماهنگی‌ها در اعلام مواضع اتفاقی است؟» (8)

جنبش دادخواهی ـ نمایش تشدید شقه و تضعیف قوای نظام در سایتهای حکومتی
جنبش دادخواهی ـ نمایش تشدید شقه و تضعیف قوای نظام در سایتهای حکومتی

بله! در میدان جنبش دادخواهی خامنه‌ای شکست خورد. رئیسی سوخت و نظام صدبار تضعیف شد.
بعد هر چه گفتند که این رئیسی بنده خدا که جرمی نداشت... او حکم خمینی را اجرا کرد تا نظام باقی بماند و... گوش کسی بدهکار نبود.
آخوند فلاحیان در همان مصاحبه گفت:
«بنده خدا [رئیسی] هر چه می‌گفت من حکم ندادم، حکمش را قبلاً صادر کرده بودند، اصلاً کسی به حرفش گوش نمی‌داد و فکر هم می‌کردند که آنها [زندانیان] بی‌گناهند… اگر ما آنها را نمی‌کشتیم که دیگر کشوری وجود نداشت. این حرف من نیست، حرف امام است» (9)

جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند فلاحیان به فتوای نسل‌کشی مجاهدین توسط خمینی
جنبش دادخواهی ـ اعتراف آخوند فلاحیان به فتوای نسل‌کشی مجاهدین توسط خمینی

جنبش دادخواهی ـ گامی بلند در مسیر سرنگونی

می‌بینیم که جنبش دادخواهی هم‌چون آب و سیلابی‌ در لانه مورچگان ولایت، خواب و قرار از چشمشان ربوده و نه فقط در داخل که در خارج مرزهای میهن هم اعتبار و روزگارشان را تباه کرده است. حمایت ارگانها و نهادهای فعال و شناخته شده حقوق‌بشری و صدور روزافزون بیانیه‌های حمایت از جنبش دادخواهی و محکومیت رژیم توسط انجمنها، پارلمانترها و شخصیتهای معتبر سیاسی نشان‌دهنده نیاز و شرایط جدید جامعه جهانی برای پایان دادن به دوران مماشات و ضرورت طرح موضوع حقوق‌بشر روی میز ولایت است. به همین علت است که می‌ببینیم امروز برخلاف گذشته ارتباط با رژیم حاکم بر ایران یک ننگ و بی‌آبرویی سیاسی برای دولتها به همراه دارد به‌ویژه پس از افشای برنامه‌های اتمی و دخالتهای تروریستی رژیم در منطقه و مجموعه اقداماتی که به تشدید تحریم و محاصره سیاسی و اقتصادی رژیم منجر شد.
آری! جنبش دادخواهی هم‌چون تیشه‌یی است که ریشه‌های سرکوب و اعدام در داخل و صدور تروریسم و مماشات در خارج را هدف قرار داده است. این همان دو عصای زیر بغل و پایه‌های حفظ و بقای رژیم است و بدون مبالغه می‌توانیم جنبش دادخواهی را گامی بلند در مسیر سرنگونی توصیف کنیم.

جنبش دادخواهی ـ تلاش خامنه‌ای برای محو آثار شهیدان

با پیشرفت جنبش دادخواهی مزدوران ولایت فقیه تلاش کردند با تخریب مزارها آثار بزرگ‌ترین جنایت را از روی زمین محو کنند. در شهرهای بزرگ‌تر مانند اهواز و تبریز و مشهد تلاش کردند با بهانه محوطه سازی و پارک سازی و... مزار شهیدان را تخریب کنند. در خوی مزار شهیدان را آتش زدند. وادی رحمت را در تبریز بتون کردند...
 
جنبش دادخواهی ـ تخریب مزار شهیدان در مشهد و اهوازجنبش دادخواهیجنبش دادخواهی ـ تخریب مزار شهیدان در مشهد و اهواز

روز اول تیر ۱۳۹۶ مزدوران خامنه‌ای در مزار شهدای تبریز با بکارگیری ماشین‌آلات سنگین اقدام به صاف کردن سطح زمین و از بین بردن سنگهای مزار شهیدان کردند. هم‌چنین با نصب تابلو پروژه همسان سازی بلوک اطفال با میدان آرامستان وادی رحمت تلاش کردند مانع از جلب توجه و مخالف مردم تبریز شوند و چند روز بعد به‌منظور عادیسازی و مقابله با خشم مردم، 12سنگ مزار را در محل بتون ریزی جدید گذاشتند تا نشان دهند کاری با مزارها ندارند...

اما نابود کردند...
جنبش دادخواهی ـ بتون ریزی و سیمانکاری مزار شهیدان مجاهد در وادی رحمت تبریزجنبش دادخواهیجنبش دادخواهی ـ بتون ریزی و سیمانکاری مزار شهیدان مجاهد در وادی رحمت تبریز

جنبش دادخواهی ـ عامل وحدت ملی

خمینی می‌خواست برای بقای نهاد ولایت و تداوم نظامش نسل مجاهدین را نابود کند به همین علت در حکمش به صراحت نوشته با شاخص «سرموضع» به احدی رحم نکنید. یعنی اصلاً مهم نیست زندانی چه جرمی دارد، کیفرخواست، سابقه و میزان محکومیتش چیست مهم این است که الآن چگونه فکر می‌کند و اعتقادش چیست. حتی زمانی که جلادانش هم از فرمان و عبارت امامشان شوکه شدند و پرسیدند منظور کدام سری از زندانیان است و... بلادرنگ گفت:
«در تمام موارد هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید»

جنبش دادخواهی ـ پاسخ خمینی به نامه احمد خمینی و سؤال آخوند اردبیلی
جنبش دادخواهی ـ پاسخ خمینی به نامه احمد خمینی و سؤال آخوند اردبیلی

این بود که به فلج مادرزاد و بیماران لاعلاج هم رحم نکردند. به کسانی که مدت محکومیتشان تمام شده و خانواده‌هاشان منتظرشان بودند و آنان‌که چند برادر و خواهرشان را اعدام کردند و آنان که تک فرزند بودند و به مادران و دختران و... هم رحم نکردند...

جنبش دادخواهی ـ نسل‌کشی مجاهدین با حکم «در تمام موارد سرموضع را سریع نابود کنید»
جنبش دادخواهی ـ نسل‌کشی مجاهدین با حکم «در تمام موارد سرموضع را سریع نابود کنید»

زمان گذشت. خمینی مرد؛ او و وارثانش مورد لعن و نفرین ابدی مردم قرار گرفتند. هیچ کس به او و اندیشه‌اش اضافه نشد. به جز مزدوران و جیره‌خواران ولایتش کسی زبان او و صدای او نشد اما امروز صدای قتل‌عام شدگان را در سخنرانی و کلام دانشجویان و جوانانی می‌شنویم که آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودند؛ صدای آنان را در پیامهای آتشین زندانیان سیاسی در سراسر کشور می‌شنویم؛ صدای آنان را در فریاد رزم‌آوران آزادی در زنان، مردان و فراخوان مادران و خانواده‌های شهیدان و زندانیان سیاسی می‌شنویم که با جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان تمامیت رژیم را به چالش کشیده‌اند.

جنبش دادخواهی ـ دادخواهی قتل‌عام شدگان 67توسط یک دانشجوی تبریزی
 
آری! جنبش دادخواهی با اجتماعی کردن دادخواهی قتل‌عام شدگان سال 67 به عاملی برای وحدت ملی در جامعه تبدیل شد و در مسیر پیشرفت و تکامل خود، رژیم را در داخل تضعیف و در خارج در انزوا قرار داده و به سمت مرگ و فروپاشی کامل هدایت می‌کند.

جنبش دادخواهی ـ‌ فراخوان، پیام و درخواست خانواده شهیدان

خانواده‌های شهیدان و زندانیان سیاسی در قسمتی از فراخوان برای پیوستن به جنبش دادخواهی قتل‌عام 67می‌نویسند: (10)

از آنجا که پیوستن به جنبش دادخواهی یک وظیفه ملی، میهنی و انقلابی و یک گام بزرگ در راستای تحقق آزادی و حاکمیت مردم است، لذا از همه شما می‌خواهیم:
- اسامی و مشخصات و عکسهای شهیدان را در هر شهر و محله‌ای که هستید اعلام کرده، به دیوارها نصب کنید و در شبکه اجتماعی به اطلاع عموم برسانید. معرفی هر یک از این شهیدان یک ضربه بزرگ به خامنه‌ای و نظام منحوس ولایت‌فقیه است.
- آدرس مزار شهیدان و هم‌چنین گورهای جمعی آنها را کشف کرده؛ از آنها عکس و فیلم تهیه کنید و از هر طریق ممکن به دست مجاهدین و مقاومت ایران برسانید.

جنبش دادخواهی – پیام خانواده شهیدان و زندانیان سیاسی
جنبش دادخواهی – پیام خانواده شهیدان و زندانیان سیاسی

اسامی و مشخصات دست‌اندرکاران این جنایت بزرگ را کشف و افشاء کنید. صدها تن از دژخیمان رژیم در تهران و دهها شهرستان، فتوای خمینی خون‌آشام را به اجرا در آورده‌اند. آنها امروز عمدتاً در دستگاههای اطلاعاتی و سیاسی و قضایی در مصدر امور هستند یا در خبرگان و مجلس ارتجاع جاخوش کرده‌اند.
- با نامه‌نگاری به دبیرکل، شورای حقوق‌بشر، کمیسر حقوق‌بشر و گزارشگر ویژه ملل‌متحد در مورد وضعیت حقوق‌بشر در ایران و هم‌چنین با نامه‌نگاری به دولتهای اروپایی و آمریکا و... و در صورت امکان با مراجعه به این مراجع از آنها بخواهید:
ـ از رژیم آخوندی بخواهند نام شهیدان و محل دفن آنها را اعلام کند.
‌ـ روابط اقتصادی و سیاسی با فاشیسم دینی حاکم بر ایران را به توقف اعدام مشروط کنند.

جنبش دادخواهی ـ پیام خانواده‌های شهیدان: رساندن پیام شهیدان و معرفی قاتلان
جنبش دادخواهی ـ پیام خانواده‌های شهیدان: رساندن پیام شهیدان و معرفی قاتلان

خواستار یک تحقیقات بین‌المللی درباره قتل‌عام 1367و فراهم کردن ترتیبات ضروری برای محاکمه مسئولان این جنایت توسط کمیسر عالی و شورای حقوق‌بشر و شورای امنیت ملل‌متحد شوید.
- در هر شهر و محله و دانشگاه و مدرسه و یا کارخانه‌یی که می‌توانید کمیته دادخواهی شهیدان قتل‌عام 1367را تشکیل دهید و خاطره شهیدان را گرامی بدارید و مزار آنان را گلباران کنید.

جنبش دادخواهی ـ فلسفه و هدف دادخواهی

دیدیم که جنبش دادخواهی با زدن به دو پایه اصلی تحکیم رژیم (اعدام و شکنجه در داخل و صدور تروریسم در خارج کشور)، روح و جوهر بقای رژیم را هدف قرار داده است. یعنی با افشای بزرگترین جنایت در سطح جامعه و جوانان در داخل و خارج میهن، قتل‌عام زندانیان در سال 67به نقطه مرگ ولایت و کارآمدترین سلاح برای شقه رژیم تبدیل شده است به همین علت همان‌طور که سال گذشته خانم مریم رجوی گفتند:
«دادخواهی خون قتل‌عام‌شدگان، دادخواهی رنجها و دردهای مادران و پدران داغدار و دادخواهی به‌خاطر خسارت انسانی و معنوی عظیمی که این رژیم به‌ملت ایران وارد کرده است.

جنبش دادخواهی با خواست اسامی شهیدان، نشانی مزارها، هویت قاتلان و محاکمه سران رژیم؛

این جنبشی است که اساس استبداد و ستمگری ولایت فقیه را هدف قرار می‌دهد... جنبش دادخواهی هیچ چیزی نیست جز تحقق آرمانی که آن 30هزار شهید به‌خاطر آن جانشان را فدا کردند و حاضر نشدند یک قدم عقب‌نشینی کنند.»

پس در شروع سال تحصیلی با ارسال اسناد و انتشار اطلاعات شهیدان در مدارس و دانشگاهها، تا می‌توانیم در مسیر تقویت و گسترش جنبش ملی دادخواهی از خون شهیدان 67بکوشیم و با افشای هویت قاتلان، عاملان و آمران قتل‌عام، زمین را و زمان را برای جنایتکاران تنگ کنیم. زمان رجز خوانی و فریبکاری و آرامش هیأت مرگ و قاتلان تمام شده و سرشار و سربلند و بیقرار؛ با مشعل فروزان جنبش دادخواهی روزگار مرگ و سیاهی و ظلمت آخوندی را پایان می‌دهیم.
پانویس ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-خبرگزاری فارس ۲۸مرداد ۹۶
2-رسانه حکومتی شرق: 12تیر 1396
3-خبرگزاری حکومتی تسنیم: 17مرداد 1396
4- خبرگزاری حکومتی تسنیم: 17مرداد 1396
5- خبرگزاری حکومتی تسنیم: 11تیر 1396
6-آخوند حسن روحانی ـ 18اردیبهشت 96همدان
7- روزنامه شرق- ۱۲تیر 1396
8- سایت حکومتی شهدای ایران- ۱۵تیر ۹۶
9- خبرگزاری فارس ۲۸مرداد ۹۶
10-
فراخوان خانواده‌های شهیدان و زندانیان سیاسی برای پیوستن به جنبش دادخواهی .

۱۳۹۶ مهر ۳۰, یکشنبه

کردکوی با شهیدان سرفرازش که بدست پاسداران جهل وجنگ وجنایت در بهشر بشهادت رسیدند

کردکوی با شهیدان سرفرازش که بدست پاسداران جهل وجنگ وجنایت در بهشر بشهادت رسیدند

1- موسی زاهد  محل شهادت بهشهراو قبل از 30 خرداد دستگیر شده بود
2- صابر صباغ محل شهادت بهشهر
3- سید قاسم حسیبنی محل شهادت بهشهر او قبل از سال 60 دستگیر شده بود
4- سید احمد حسینی علی حجتی محل شهادت بهشهر
5- گل علی فقفوری محل شهادت بهشهر
6- باقر مهربان  محل شهادت بهشهر
7- حیدر مهربان محل شهادت بهشهر
کردکوی با شهیدان سرفرازش که بدست پاسداران جهل وجنگ وجنایت در بهشر بشهادت رسیدند

شهدای کردکوی قهرمانان سرفرازخلق مجاهدان پایدار ووفادار به خلق وآرمان  ،پیشتازان راه آزادی که در گرگان بشهادت رسیدند

مجاهد شهید جمشید فرمانبردار قادیکلائی ، قهرمانی دیگر از قائم شهر قهرمان

مجاهد شهید جمشید فرمانبردار قادیکلائی ، قهرمانی دیگر از قائم شهر قهرمان

مشخصات مجاهد شهید جمشید فرمانبردار قادیکلائی
محل تولد: قائمشهر
شغل - 
تحصيل: -
سن: -
محل شهادت: قائمشهر
زمان شهادت: 1360

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات، زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: در یک سال اخیر، یاران و هواداران مقاومت با به‌خطر انداختن جان و زندگی خود، اسامی شمار دیگری از قتل‌عام‌شدگان و نشانی مزارها و نیز اطلاعات مربوط به‌ اعضای هیأت‌های مرگ در استانها را جمع‌آوری کرده‌اند. 
از همه آنها و از عموم کسانی که طی یک سال گذشته، به جنبش دادخواهی پیوستند، از جوانان و دانشجویانی که در هر فرصت، فریاد دادخواهی قتل‌عام ۶۷را سردادند و زندانیانی که در سخت‌ترین شرایط از این جنبش، حمایت کردند، قدردانی می‌کنم. 

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود مجاهد قهرمان رویا وزیری شغل ماما از تنکابن...