۱۳۹۵ دی ۴, شنبه

وصيت نامه شورانگيز مجاهد صديق تقي صوفي سیاوش قهرمان املش خطه سردار جنگل


مجاهد خلق تقي صوفي سياوش 2c775وصيت نامه شورانگيز مجاهد صديق تقي صوفي :
بسم الله الرحمن الرحيم
لقد من الله علي المومنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين .
ربنا اننا سمعنا منادي ينادي للايمان ان آمنوا بربكم فآمنا ، ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و كفر عنا سيئاتنا و توفنا مع الابرار .
براستي خدا نعمتي گران داده است بر مؤمنان بدان هنگام كه برانگيخت در ميان آنان پيامبري از خودشان پي درپي آياتش را بر آنان ميخواند و پاك و برومندشان ميسازد و كتاب و حكمت آنانرا ميآموزد ، و گرچه از پيش در گمراهي آشكاري بودند .
پروردگارا بيگمان شنيديم ما ندا دهنده اي را كه براي ايمان ندا ميدهد كه به پروردگارتان ايمان بياوريد . پس ايمان آورديم . پروردگارا پس بپوشان براي ما گناهان ما را و محو كن از ما بديهايمان را و ما را با نيكان بميران .
بنام خدا
و بنام خلق قهرمان ايران
بنام رهبران عقيدتيم مسعود و مريم
من تقي صوفي سياوش متولد 1340 با آگاهي و اختيار و سلامت كامل و با ايمان به پروردگار تكامل بخش هستي و محمد (ص) ، پيام آور او و در حاليكه قلبم و وجودم از عشق به مسعود و مريم كه از عشق به خدا و خلق سرچشمه ميگيرد لبريز است و بعنوان يك رزمنده مجاهد خلق در صفوف ارتش آزاديبخش سلاح بدست گرفته ام كه سد ها را بشكنم و زنجيرها را بگسلم تا راه رهائي خلقم را بگشايم ، وصيتم را مينويسم .
در اين دنياي محنت زده و در زمان حاكميت سياه خميني دجال و خون آشام و در  حاليكه بسيار كسان فرصت طلبانه و با عوام فريبي چشم دوخته  و منتظرند تا چنگالهاي خود را در خون مردم ميهنم فرو كنند و بغارت و چپاول بپردازند ، ما سلاح بدست گرفتيم تا از شرف يك خلق دفاع كنيم و راه غارت و چپاول و دجاليت را در هر پوششي بر بنديم تا مردممان روي صلح و آزادي و آرامش را ببينند و آباداني را به سرزمين مان باز گردانيم و از زندگي خود گذشتيم تا زندگي را به ميهنمان باز گردانيم و چه كسي ميتواند درك كند كه در اين راه بر نسل مجاهد خلق چه گذشته، آيا تاريخ را ياراي قضاوت بر تمام كم و كيف آن هست؟ چه آنگاه كه رزمندگان مجاهد خلق با تمام توش و توان در حال كار و ساختن‌اند و چه هنگامي‌كه چون كوهي استوار در برابر دشمنان خدا و خلق صف مي‌كشند و چه آنگاه كه از ذره ذره وجودشان مايه ميگذارند تا يك جنگ تمام عيار را براي سرنگوني رژيم خميني و آزادي ميهن به پيش ببرند و چه آنگاه كه از طرف نامردترين افراد كه سابقه اي جز خيانت و وطن فروشي در چنته ندارند مورد شديدترين طعن و لعن و دسيسه قرار ميگيرند وصبور و بردبار و قاطع و با اراده اي پولادين را ه ميگشايند و به پيش ميروند و چه آنگاه كه با همه پاكباختگي و خلوص باز در تلاشي براي منزه كردن خود و فداي بيشترند، و من هرگاه به اين صفوف مي نگرم آينده درخشان و سرفراز مردمم و ميهنم را ميبينم كه بي شك آينده است عاري از ظلم و نابرابري،  مملو از آباداني و قرين با شادي  و نشاط براي مردمي كه سايه سياه شاه و خميني را از سر گذرانده ، آري در زمانيكه اين هيولاي خون آشام سايه سياه و شوم خود را بر روي ميهنم انداخته بسيار مدعيان سكوت كردند و بسياري به زير عباي او رفتند و با او آواي شوم سر دادند و خلق را قرباني او كردند تا پايمال شود . عنصر مجاهد خلق با ايماني خلل ناپذير و يقين به پيروزي و بهروزي خلق با اين جرثومه تباهي و فساد سمبل فقر و بدبختي و جنايت ، چنگ در چنگ شده و بر او تاخت ، پس خيمني دير نيست كه سرنوشت را عبرت تاريخ گردانيم چونكه ما به رنج  همه زحمتكشان و اندوه همه داغداران و به شكمهاي گرسنه همه گرسنگان و به همه لبخند هاي در لب مرده و به رنج و شكنج همه اسيرانمان و بخون هاي بنا حق ريخته شده همه شهدايمان با  عزمي جزم بهمراه مسعود قسم ياد كرده ايم كه خشت ،خشت جماران را بر سر تو آن رژيم سراپا فسادت در هم ريزيم تا بناي ايراني آباد و آزاد را بسازيم ، پس بچش آتش قهر خلق را كه هر روز بر پيكر فرسوده ات فرو ميبارد تا طومار پليد عمرت را درهم پيچد .
اما خطاب به خانواده ام ، هرچند در ايامي كه در كنارتان بودم بسياري گفتني ها را گفتم ، از صميم قلب ميگويم كه بسيار دوستتان ميدارم ، شما كه بسيار برايم زحمت كشيديد و من نتوانستم زحماتتان را پاسخ گويم ، ولي بايد دركم كنيد در زمانيكه هر روز در ميهنم بيشمار مردم در كام فقر ميميرند ، هزاران نفر در تنور جنگ ميسوزند ، هزاران نفر در اعتياد و بدبختي غوطه ميخورند و تباهي سراسر جامعه مان را فرا گرفته ، نميتوانستم در كنارتان بمانم و ساكت بنشينم و چشمم را بر همه اين مصيبت هاي سرچشمه گرفته از خميني ببندم ، در اين صورت ميبايست وجدانم را زير پا ميگذاشتم ، خودم را عاري از عاطفه و انسانيت ميكردم ، در آن  حالت ديگر حتي نميتوانستم برادري خوب براي شما باشم ، پس دركم كنيد و اگر ناراحتي از جانب من ديده ايد مرا ببخشيد و در نبودنم غمگين مباشيد و شاد باشيد و در شاديم شريك گرديد ، چون بي شك لحظه جان باختن و وفاي به عهدي كه با خدا و خلق بسته ام خوشحال ترين لحظه زندگي ام در اين دنيا خواهد بود . از اينكه توانسته ام به عهدم وفا كنم و به ديدار خدايم ميروم .
و اما مسعود با سلامي از اعماق وجود نميدانم چگون شكر نعمت الهي را بجا بياورم كه نعمتي گران چون تو را بما عطا فرمود ، تو كه در تاريك ترين شب اين ميهن مشعلي فرا راهمان گشتي و بمن و نسلمان راه رهائي را نشان دادي و بما راه زندگي واقعي را آموختي ، اشل هائي از فديه دادن را در نورديدي كه در آنسويش حد و مرزي نيست ، تو بما درس فدا آموختي ، تو بما درس وفا و انسانيت آموختي ، چون سپري در برابر انواع حملات آنهم از طرف رذل ترين نا كسان قرار گرفتي آما بردبار و ا ستوار ذره اي از حقوق يك خلق كوتاه نيامدي ، از دوست و دشمن از روبرو و از پشت خنجر خوردي اما خم به ابرو نياوردي تا بما درس  ايستادگي آموختي و سازماني را از عقبه ها و گردابهاي هولناك بسلامت عبور دادي تا تنها اميد يك خلق گشته و سازماني را كه بدينسان با خون دل پرورش داده بودي در كوره اي گدازان انداختي تا صفوفش را هرچه پاكتر و منزه تر و آبديده تر كني تا به بهترين وجه آينده درخشان يك خلق را نويد دهي ، سردارت را دادي و اشرفت را ، با هفتاد هزار برجوخه هاي اعدام و تيرباران بوسه زدي ، با هزاران اسير هر لحظه شكنجه ميشوي و چون رعد بر ستمگران ميخروشي ، خروشي كه در اين زمان از لوله سلاحهاي مجاهدين زبانه ميكشد ، آه خدايا چه بگويم و چگونه برشمارم ، فقط ميتوانم بگويم در برابر اين همه ارزشهائي كه از تو سرچشمه گرفته و بما تابيده به سهلترين حالت و با خيالي آسوده از خود ميگذرم تا اين ارزش هاي متعالي به جامعه مان راه يابد .
چون ايمان دارم كه تو اعاده كننده همه حقوق ملتم هستي ، تو فرياد همه فريادهاي در گلو مانده اي ، تو سمبلي از همه آرزوهاي بر حق يك ملتي، با توست كه آزادي و آباداني و نشاط در روابطي عادلانه به ميهنم باز ميگردد ، خون اين ناچيزترين هديه به خلق در زنجيرم گواهش باد ، كيست كه درك كند كه در اوج آگاهي خونمان را گواه كرده ام، با تك تك سلولهايم گواه ميدهم .
اما مسعود كم و كاستي بسيار داشتم و نتوانستم شكر نعمات الهي را آنطور كه سزاوار اوست بجا آورم ، تو از خدا برايم آمرزش بخواه ، از گناهانم در گذر و مرا قرين رحمتش گرداند .
انا للله و انا اليه راجعون
مرگ بر خميني
درود بر رجوي
پيش بسوي جامعه بي طبقه توحيدي
تقي صوفي سياوش
1366.7.24

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود مجاهد قهرمان رویا وزیری شغل ماما از تنکابن...