**«شمالِ تحریفشده افشای مستند و فصلبهفصلِ کتاب جبهه شمالیِ پاسدار مهدی محمدیفرد فصل ۱»**؛

مقدمهٔ فصل «جبههٔ شمالی» برای کتاب خروش جنگل
یکی از فرماندهان ارشد سرکوب در سپاه و مسئول قرارگاه ابوالفضل؛ قرارگاهی که مأموریت اصلیاش سرکوب تمامعیار مقاومتها در مازندران و گیلان بود.
محمدیفرد در این کتاب تلاش کرده است روایت رسمی حاکمیت از «جنگل» را بسازد:
روایتی که هدفش فقط یک چیز بود—
تطهیر دستگاه سرکوب و پنهان کردن واقعیت جنگ داخلیای که خود خمینی بر مردم و مقاومت تحمیل کرد.
اما همین کتاب، درست مثل اعترافات ناصر سرمدی پارسا و فرماندهان امنیتی دیگر، ناخواسته در دل خود اسنادی دارد که حقیقت را لو میدهد:
ترس رژیم از جنگل، گستردگی مقاومت در شمال، و بسیج بیسابقهٔ همهٔ ارگانهای حکومتی برای خاموش کردن آن.
جبههٔ شمالی، فقط یک درگیری محلی یا چند عملیات پراکنده نبود؛
بلکه تمرکز همهجانبهٔ دستگاه سرکوب خمینی علیه یکی از گستردهترین مقاومتهای سازمانیافته در سراسر شمال کشور بود.
از قائمشهر تا رامسر، از رضوانشهر تا آمل و منگلم—درختان جنگل شاهد جنگی بودند که رژیم آن را «امنیتی» نام گذاشت،
اما در حقیقت جنگ داخلی تحمیلی خمینی علیه خلق و مجاهدین بود.
در این فصل، تاریخ پنهانشده و اعترافاتی که سالها در پروندههای امنیتی خاک خوردهاند، کنار یکدیگر قرار میگیرند:
تا نشان دهند چرا رژیم با بسیج سپاه، کمیته، ژاندارمری، اطلاعات، گروه التقاط، باندهای محلی و صدها مزدور،
باز هم نتوانست ریشهٔ مقاومت جنگل را قطع کند؛
و چرا «جبههٔ شمالی» همچنان یکی از پروندههای ممنوعه در حافظهٔ حکومتی باقی مانده است.
این فصل بازخوانی همان جنگ است—
جنگی که خمینی آغاز کرد، اما هرگز نتوانست روایت آن را مصادره کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر