۱۴۰۲ خرداد ۱۸, پنجشنبه

درگذشت دریغ‌انگیز پدر مجاهد سید زاهد عنقائی تسلیت به مردم خطه رضوان شهر وهشتپرطوالش ومردم استان گیلان

درگذشت دریغ‌انگیز پدر مجاهد سید زاهد عنقائی

1402/03/18
درگذشت دریغ‌انگیز پدر مجاهد سید زاهد عنقائی
درگذشت دریغ‌انگیز پدر مجاهد سید زاهد عنقائی

با کمال تأسف با خبر شدیم صبح دوشنبه ۱۵خرداد ۱۴۰۲ پدرمجاهد سید زاهد عنقایی پدر سه شهید مجاهد خلق شهیدان والامقام نظام‌الدین عنقایی و حسام‌الدین عنقایی و علاءالدین عنقایی و عموی میلیشیای مجاهد خلق سراج الدین عنقایی در سن ۹۵ سالگی در منزل مسکونی‌اش در طوالش در اثر ایست قلبی چشم از جهان فروبست و به فرزندان شهیدش پیوست و در جوار آنها در قبرستان پونل طوالش زادگاه آن شهیدان بخاک سپرده شد.

درگذشت دریغ‌انگیز پدر مجاهد سید زاهد عنقانی

وی هم‌چون بسیاری از مردان رنج و کار گیلان خانواده ۱۱ نفری خود شامل ۶ پسر و ۳ دختر را با سختی و مشقت و با کار کردن در شالیزارها اداره کرد و فرزندان مجاهدش را تقدیم خدا و خلق کرد. بعد از انقلاب ضدسلطنتی با ورود فرزندانش به‌بازار کار انتظار بهبود وضع زندگی‌شان را داشت و نظام‌الدین فرزند ارشد وی فوق دیپلم و آموزگار مدارس طوالش شده بود، اما از حاکمیت منحوس خمینی ملعون چیزی نگذشته بود که همان زندگی ساده را نیز بر او و خانواده‌اش تلخ کردند. ۵تن از پسران او که عشق مجاهدین در سرداشتند بعد از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ مجبور به زندگی مخفی شدند در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ سه تن از فرزندان مجاهدش به‌دستور خمینی جلاد به‌شهادت رسیدند. فشار و سختی بیش از گذشته به این خانواده وارد شد طوری که در اثر فشار عوامل رژیم و تأملات ناشی از آن به‌اجبار ۳بار محل مسکونی خود را از این شهر به آن شهر از این مکان به آن مکان تغییر دادند.

عکس جمعی سه فرزند شهید مجاهد خلق

عکس جمعی سه فرزند شهید مجاهد خلق

مجاهد شهید نظام‌الدین عنقایی از فرماندهان مجاهدین مستقر در جنگل‌های رضوانشهر گیلان بود که در تاریخ ۷اردیبهشت ۱۳۶۲ در یک درگیری مسلحانه واقع در جنگل سیاه بیل (روستای جنگلی رضوانشهر) به‌شهادت رسید. این شهید والامقام در آرامستان پونل طوالش به خاک سپرده شد.

مجاهد شهید نظام‌الدین عنقائی

مجاهد شهید نظام‌الدین عنقائی

 

فرزند دوم این پدر بزرگوار مجاهد شهید حسام‌الدین عنقایی از رزمندگان عملیاتی مجاهدین مستقر در جنگل بود که طی یک ضربه خائنانه دستگیر و توسط آخوند جنایتکار قتل زاد در دادگاهی فرمایشی در بندر انزلی به اعدام محکوم و تیرباران شد. جلادان رژیم جنایتکار حتی محل دفن این شهید را هم به خانوده‌اش نگفتند.

فرزند سوم پدر، میلیشیای مجاهد خلق علاءالدین عنقایی بود که در سن ۱۸ سالگی در حالی که دانش‌آموز بود توسط قتل زاد جانی در بندر انزلی و بیدادگاهی که اکنون برای همگان مشخص است با حکم اعدام، تیرباران شد.

مجاهد شهید علاءالدین عنقائی

مجاهد شهید علاءالدین عنقائی

مجاهد شهید علاءالدین در کنار نظام‌الدین در مقبره‌ای در زادگاهشان واقع در قریه پونل طوالش بخاک سپرده شد و پدر مجاهدشان نیز نیز در کنار فرزندان دلاورش با افتخار ابدی آرمیده است.

پسر عموی این شهیدان، میلیشیای قهرمان مجاهد خلق سراج الدین عنقایی که دانش آموزی ۱۸ساله بود قهرمانانه در یک درگیری با پاسداران ظلمت و تباهی در رودسر گیلان در تابستان ۱۳۶۰ به‌شهادت رسید از محل دفن این شهید نیز اطلاعی در درست نیست.

از راست نفر دوم علاءالدین و نفر سوم سراج الدین

از راست نفر دوم علاءالدین و نفر سوم سراج الدین

شهیدان سراج الدین (راست) و علاءالدین

شهیدان سراج الدین (راست) و علاءالدین

پدر عنقایی با شکرگزاری به درگاه خدا همواره می‌گفت: شکر خدا همواره در محبت مردم غرق بودیم و هیچوقت احساس تنهایی نمی‌کردیم. هرجا می‌رفتیم از هر خیابانی عبور می‌کردیم یا به هر برنامه و مراسمی می‌رفتیم مورد لطف و احترام و محبتهای زیادی از طرف مردم و کسانی که هیچوقت آنها را ندیده بودیم روبه‌رو می‌شدیم. به‌ویژه جوانان هم سن و سال فرزندانم با احترام و محبت فراوان با خانواده ما برخورد می‌کردند طوری که خودمان خجالت‌زده می‌شدیم و با خود می‌گفتیم مگر ما چه کرده‌ایم که این همه مورد لطف و محبت مردم قرار می‌گیریم؟ آنجا بود که به راه و هدف مجاهدین بیشتر آگاه شدیم. از ترس رژیم و اختناقی که حاکم کرده بودند کسی جرأت نمی‌کرد اسم مجاهد یا سازمان را بزبان بیاورد ولی به عناوین مختلف به ما ابراز لطف و محبت می‌کردند.

پدر می‌گفت یک بار کنار خیابان منتظر تاکسی بودیم ناگهان یک اتومبیل در مقابلمان ایستاد و با اصرار ما را سوار کرد. بدون این‌که سؤال کند که مسیرمان کجا است. وقتی از او پرسیدم که شما کی هستید من شما را به‌جا نمی‌آورم؟ راننده اسم بچه‌های شهیدم را آورد و گفت ما همانها هستیم، ما فرزندان شما هستیم. طبیعتاً من غرق غرور و شعف می‌شدم، آنوقت بود که به داشتن چنین فرزندانی احساس غرور و افتخار می‌کردم.

به شهرهای اطراف که می‌رفتم همین که نام خانوادگی مرا می‌شنیدند خیلی مرا مورد لطف و مرحمت خودشان قرار می‌دادند. من سعی می‌کردم همیشه بهترین لباسها را بپوشم که مبادا دشمنان ما فکر کنند حالا که بچه‌های ما شهید شده‌اند افسرده و سر افکنده‌ایم.

البته فشار روی زندگی ما از سوی رژیم خیلی زیاد بود. ما چندین بار مجبور به تغییر اسکان شدیم ولی به روی خود نمی‌آوردیم و سربلند و شادمان بودیم. وقتی فشار روحی و غم از دست دادن فرزندان زیاد می‌شد به مزار فرزندانم پناه می‌بردم و با خواندن آیاتی از قرآن و یادآوری خاطراتی از عزیزانم سبک‌بال به منزل بر می‌گشتم.

پدر زاهد عنقایی و خانواده او نمونه‌ای از بسیار خانواده‌هایی هستند که نشانه و سرمشقی برای جوانان این مرز و بوم و مایه مباهات ملت و مقاومت ایران هستند. یادش گرامی و روحش شاد. راه و آرمان او و فرزندان مجاهدش تا جاودان ادامه خواهد داشت. فقدان این پدر بزرگوار را به فرزندان او و همه اعضای خانواده، به مردم خطه مجاهد پرور طوالش و رضوانشهر و هموطنان گیلان زمین تسلیت می‌گوئیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود مجاهد قهرمان رویا وزیری شغل ماما از تنکابن...