۱۳۹۴ دی ۲۶, شنبه

شهباز شهبازي قهرمان شهيد رودسر، شيرآهن كوه مرد زخمي گيلان


شهباز شهبازي قهرمان شهيد رودسر، شيرآهن كوه مرد زخمي گيلان


شهباز شهبازي قهرمان شهيد رودسر، شيرآهن كوه مرد زخمي گيلان كه ارتجاع هار حاكم بر ايران ونماينده خميني در گيلان وسپاه وارگانهاي سركوب گر خميني در گيلان (رشت ورودسر)از شجاعت از رادمردي وايمان ووفاداري او به خدا وخلق در وحشت بودند.
شهباز شهبازي همه چيز داشت ،نام ،نشان ،مال و منال آما وقتي ديد خميني همه چيزوبخصوص آزادي مردم وحق حاكميت مردم را دزديد مثل هميشه تصميم گرفت همه را براي تحقق جامعه بي طبقه توحيدي وبراي آزادي مردم تقديم كند وكرد
ميخواهم در اينجا تنها دو نمونه را به اطلاع همه بخصوص اهالي گيلان وويژه تر رودسر برسانم
  پدران سالخورده، پدر حسين‌پور 60 ساله، كشاورز اهل گيلان و محمدابراهيم رجبي 58ساله در گرگان، محمدحسين اكبرزاديوسفي 60ساله در تبريز، اميرهوشنگ هاديخانلو 62 ساله در تهران، هادي متقيطلب 60ساله در رشت (كه دوفرزندش رضا 18ساله و رشيد 27ساله نيز درقتل‌عام دررشت به شهادت رسيده بودند) محمدابراهيم رجبي 58ساله در قزوين در اسلام‌آباد شهيد مهدي فتاحي كه به حمايت از فرزندان مجاهدش برخاسته بود، دستگير و در ملاءعام حلق‌آويز مي‌شود. شهباز شهبازي از رودسر او سالها پيش از انقلاب به مبارزه با ديكتاتوري شاه برخاسته و از پيروان راستين مصدق بزرگ بود. به‌همين دليل از همان ماه‌هاي اول بعد‌از انقلاب مورد حقد و كين مرتجعين حاكم قرار گرفت. شهباز شهبازي نخستين معاون استانداري گيلان در ماه‌هاي اول انقلاب بود. او كانديداي انتخابات مجلس بررسي قانون اساسي در سال58 از رودسر بود كه در 60سالگي به‌همراه فرزند مجاهدش علي شهبازي در مردادماه سال67 به‌شهادت رسيد، فرزند ديگرش نيز در سال60 تيرباران شده بود
شب شهادت شهباز شهبازي به نقل ازيكي از همبندان او
شامگاه روز ٨ مرداد ساعت ٩ شب نگهبان رمضان كشاورز با در دست داشتن لیستی از اسامی زندانیان وارد راهروی ما شد و اعلام كرد اسامی را كه می خوانم كلیه ی وسایل خود را جمع كنند: علی باقری(٤)، اسماعیل سنجدیان(٥)، حسن فرقانیان(٦)، حجت هوشمند(٧)، هادی كیازاده(٨)، مظاهرآزاد(٩)، مسعود ببری(١٠)، سعید ببری(١١)، ایرج ببری(١٢)، محمود اصغرزاده(١٣)، مصطفی عابدینی(١٤)، فرید هندیجانی(١٥)، فرهاد سلیمانی(١٦)، آرامائیس‌ داربیانس(١٧)‌ همه جزو محكومین شهرستان انزلی بودند. همان شب رضا شهربانی(١٨) و صابر پورنصیر(١٩) را كه در اتاق ١٠ و راهروی ٢ بودند همراه با دیگران از بند خارج كردند. چهارده نفر از راهروی ١، یك نفر از راهروی ٢ و یك نفر از اتاق ١٠. همراه با فرزان كه از صبح بیرون رفته بود؛ در مجموع هفده زندانی انزلی جزو لیست بودند. كمك كردیم تا زندانیان وسایل خود را جمع كنند. یك گونی كتاب، روزنامه و مجله هم برای مطالعه در كنار وسایل شخصی آنها گذاشتیم. روبوسی ها و بدرود گفتن ها شروع شد. با شادمانی و بغض‌ همدیگر را در آغوش‌ گرفتیم و اشیایی به عنوان یادگاری رد و بدل كردیم و با این امید كه هر چه زودتر مجددا یكدیگر را ببینیم دست های هم را فشردیم. همه فكر می كردیم كه آن ها را به لاكان انتقال می دهند. نیم ساعت بعد از رفتن آن ها زندانبان با لیست دیگری وارد راهرو شد و از اسامی خوانده شده خواست وسایل خود را جمع كنند: شهباز شهبازی(٢٠)، علی شهبازی(٢١)، علی قربان نژاد (٢٢)، قاسم ناطقی (٢٣)، حسین خداپرست (٢٤)، محمد صفری(٢٥)، محمد نجاتی(٢٦) و از راهروی ١، علی شعبانی (٢٧)، موسی قوامی(٢٨)، مهدی محجوب (٢٩) و.... از راهروی ٣ و اتاق ١٠؛ این عده جزو زندانیان لنگرود و رودسر بودند كه همراه با عده ای دیگر از بند خارج شدند. در مجموع شانزده نفر بودند.
به این گروه نیز در جمع كردن وسایل شان كمك كردیم و با در آغوش‌ گرفتن شان بدرود گفتیم.
 شهباز شهبازی مسن ترین زندانی بند و از زندانیان سیاسی سابق بود كه با برانكارد او را از بند خارج كردند. او زمستان ١٣٦٦ در دستشویی بر اثر لیز خوردن دچار در رفتگی لگن خاصره شد. از آن تاریخ قادر به حركت نبود. پایش‌ را از قسمت زانو سوراخ كرده و وزنه آویزان كرده بودند تا بتوانند درمانش‌ كنند. او نیازهای مربوط به دستشویی را در روی تخت انجام می داد. تنی چند از زندانیان به ویژه فرهاد سلیمانی  همانند پرستار او را تیمار می كردند و هر روز ساعت ها به ماساژ دادن پایش‌ می پرداختند. روزهای قبل از كشتار او به كمك دو عصا در زیر بغل قدم هایی بر می داشت. در چنین وضعیتی شب فاجعه او را روی برانكارد خواباندند و بیرون بردند. (برگرفته از خاطرات زندان از سايت بيداران)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود مجاهد قهرمان رویا وزیری شغل ماما از تنکابن...