مصطفي نيكار قهرمان شهيدخلق وسخنراني انتخاباي او در شهسوار متن سخنراني او كه كانديداي دوره اول مجلس شوراي ملي است را درزيرميخوانيد.
همانطوري كه ميدانيد ودر باره قهرمان خلق مصطفي نيك كار خوانديد
قسمت اول
مصطفی نیکارقهرمان وفا دارخلق مجاهد شهیدی که کاندیدای محبوب مردم ونسل انقلاب درشهرهای رامسر وشهسواربود( قسمت اول)
قسمت دوم
مصطفی نیکار قهرمان رشید خلق کاندیدای انتخاباتی مجاهدین ,مجاهد اتنخاب کرده وعاشق خلق وارزشهای سازمان قسمت دوم
بيشتر بخوانيد
مصطفي نيك كار از خوش نام ترين افراد نه تنها شهسوارورامسر بود بلكه در شمال هم بسيار شناخته شده بودبطور مشخص در بابل وآمل وبابلسر وساري رفت وآمد داشت وبا تعدادي از افراد مبارزكه عليه ديكتاتوري شاهنشاهي مبارزه ميكردندهمكاري هاي نزديگ وهماهنگي هاي موثر داشت .از جمله با مصباح ،سيف الله كبيريان ،ابوذرغفاري مجيد عالميان همكاري نزديك داشت.
او تمام زندگي اش را براي مردم وكمك به آنها گذاشته بود ووقتي جنبش ملي مجاهدين درچندين شهرشمال واز جمله شهسوارشروع به فعاليت كرد،وبراي انتخابات دور اول مجلس آماده شددنبال فردي براي كانديداتوريميگشت كه همه شرايط مورد نظر سازمان را داشته باشد
افراد مختلفي از طرف نفرات مختلف به جنبش براي كانديداتوري معرفي شدنداز ميان اين افراد بهترينش مصطفي نيك كار بود زيرا تقريبا همه ويژيگي هايي كه سازمان براي كانديداتوري مجلس در نظر داشت مصطفي نيك كارداراي آن ويژيكي ها بود.
همانطوري هم كه در زندگي نامه هايش ديديد او قبل از اينكه كانديداتوري را بپذيرد پيشنهاد داوطلبانه اش را به ستاد رشت داده بود كه به عضويت جنبش در آيد كه گام بالاتري در اين راستا بود .
بعد از اين مرحله افراد جنبش وخود مصطفي سخنراني وجلسات انتخاباتي زيادي درشهرستان شهسوار ورامسر وبخش ها وروستاهاي بزرگ داشتند.
در زير ميخواهيم به بخش ياز سخنراني مصطفي نيك كار در مسجد بزرگ شهسوار جلب كنم.
بنام خدا وبنام خلق قهرمان ايران
اولابعنوان يك جوان ايراني از اينكه مورد اعتماد سازمان پرافتخار مجاهدين خلق ايران قرارگرفتم افتخار ميكنم .
دوما از همه دوستان آشنايان ومردم دلاور شهسوار ورامسر كه مرا ياري كردند وميكنند ودر اين مبارزه انتخاباتي فعال هستند تشكر وقدر داني ميكنم.
هيج نيازي به اين نيست كه من در رابطه برنامه هايي كه سازمان براي مبارزات انتخاباتي مجلس اعلام كرد صحبت كنم زيرا برنامه بسيار روشن ومشخص است .
من امروز ميخواهم توجه شما را به اصلي ترين آرمان همه انسانها از هر مليت وقوميت دين ومذهب جلب كنم كه اگر اين آرمان محقق شودهمه انسانها باهم در برابري وصلح وسلامت زندگي خواهند كرد.
همه شما مرا ميشناسيد من همه عمر خود را كه چندان زياد هم نيست دنبال اين آرمان بودم برايش بسيار تلاش وراه هاي دورو درازي با همراهان مختلف پيموده ام به ايتسگاه هاي سه يا 4نرسيده هركدام راه خود را رفته اند .
شما همه ميدانيد كه بسياري از آنهايي كه همين الان همه چيز را قبضه كرده اندوسايه ما را با تير ميزنند همان هائي هستند كه در پناه ودر كنار ما وبسياري موارد در پست سر ما ودر بسياري موارد با التماس ما فيگورهاي مبارزاتي ميگرفتند.
اما اگر بخواهم رو راست باسم با همه لطفي كه همه شما بمن داشتيد وداريد واينهمه برايم سابقه هاي درخشان ياد كرديد كه خدا را شكر ميكنم كه ذره اي وفقط ذره اي توانستم در راه مردم قدم بردارم اما واقعيت اينست كه وقتي با سازمان وبا آرمان مقدس ان آشنا شدم خدا را به اينهمه نعمت سپاسگذارشدم وفهميدم كه تا كنون بهمين دليل كه يك تشكل سالم نداشتم كار به جائي نرسيده واين البته نقص من بعنوان يك فرد نبوده كه نقص همه انقلابات وجنبشهاي بوده كه به شكست انجاميده است.
برنامه من البته برنامه سازمان است من از ايت تاريخ كه اين مسئوليت را قبول كردم مو به مو ميخواهم كه اين برنامه را اجرائي كنم ودر اين راستا البته پشتم ميدانم به سازمان وشما اعضا وهواداران آن تكيه دارد وغمي ندارم.
واما چند نكته قابل توجهكه برايم شكه كننده بود .
هنوز چند روزي از بحث كاتديداتوري ام نگذاشته بود كه چند تن از اين آقايان كه قبلا با من كار ميكردندمانند آقاي شيخ محمودي وفلاحي ومرتجائي و...مرا صدا كردند واز من خواستند كه از كانداذي انصراف بدهم.علت را پرسيدم گفت براي اينكه برايت خوب نيست سازمان به سابقه تو نياز دارد،وترا انتخاب كرده است ،منكه هم خودم وسابقه ام را ميدانستم وهم بتازگي عظمت وسوابق درخشان سازمان را بيشتر فهميده بودم لبخند زدم وبلند شدم كه خارج شوم ديدم همه آنها برافروخته شدند وبجز يك نفركه التماس ميكرد وفكر ميكنم سناريو بود بقيه با خشم وكين وتهديد سعي كردند مرا وادار به انصراف كنند،قدمهاي ديگري براي خروج، بدون اينكه كلمه اي بگويم برداشتم
كمي كه فاصله گرفتم خطاب به همه آنها گفتم جدا كردن من ازسازمان ممكن است يا با مرگ من صورت گيرد كه در اين صورت نه تنها جدا نشدم كه آرمان سازمان كه آرمان واعتقاد من است وشهادت كه آرزوي من است به آن رسيدم،اما به همه شما ها وهمه انهائي كه شما ها را فرستادندكه مرا بخريد وهمان آنها شما ها را خريدند خوب بود حسن يوسفي اشكوري هم اينجا بود كه من چشم در چشم ازاو بپرسم كه خود را به چه ثمن قليلي (قيمت ناچيزي) فروختي او (حسن يوسفي اشكوري) خوب ميداند كه اگر نه تمامي زندگي خود كه بخشي از زندگي خود وخانواده خود را به ماهائي مديون است كه هوادار سازمانيم حالا اقاي اشكوري شده كانديد بالفعل حزب جمهوري با پوش مستقل وهمه ارگانهاي مرتبط پاسداران،بسيج وكميته و...به جان خواهران وبرادران ما افتادند وهر روز تعدادي را زخمي ويا دستگيروتهديد ميكنند اما نشدونتوانستند آنها راعقب برانند چون آنها آرمان خواهند وبراي دفاع از آرمان آزادي آگاهانه هر بهائي را ميپردازند.
واما شما بدانيد اگر شما دست از شانتاژ ومحدود كردن آزادي ها ودستگيري ها وچماقداري برداريد منهم حاضرم روي پيشنهاد شما فكر كنم .
اما حرف آخرم را بشنويد ما دنبال كرسي ومقام نيستيم نبوديم ونخواهيم بود زيرا كافي بود مثل شما ها به دست بوس آنها برويم تسليم شويم وبه مردم پشت كنيم اينها كه شما با پستي ورذالت به ان چسبيده ايد به التماس خود آنها بما ميدادند ما به آن مقام وكرسي هاي مجلسي تف ميكنيم كه عليه مردم وآزاديهاي مردم باشد منهم به شما هشدار ميدهم تا شايد كمي بهوش وبعقل بيائيد واقعا اگرچه لباس پيامبر ودين را پوسيده ايد ولي اگر دين نداريد لااقل در دنيا آزاده باشيد.
از اين لحظه ديگر هيچ چيز بين من وشما وجود ندارد من مصطفي نيك كار كانديداي سازمان وكانديداي مردم شهسوار ورامسر هستم دستم در دست مردم قلبم با آنها وتا آخرين نفس وآخرين قطره خونم از سازمان وبرنامه هايش براي حفاظت از آرمان آزادي دفاع خواهم كرد.
خبرهائي شنيدم كه چند نفرازميليشاهامانند ايرج اميرزادي،غلامعلي الياسي وجلال شاهمرادي و...را در هنگام پخش پوستر وبروشورهاي تبليغاتي محاصره كرده وقصد دستگيري آنها را داشتند كه با مقاومت آنها روبرو شدند دوتن از مهاجمين كه ابتدا خود را امت هميشه در صحنه ميدانستد وبا نام امام اما با چماق به مليشياهاي دليرحمله ميكردنددستگير شد كه كارت بسيج وجهاد در جيبشان بود ووابسته به حزب جمهوري اسلامي !!هم بودندولي كمي بعد آزادش كردند كه برودند.
اما ما انقلابي وبا نظم انقلابي وبا آرمان انقلابي هستيم بهمين دليل چون اسم ورسم سازمان درميان است وظاهرا اسم من هم در ميان هست شخصا از شما ميخواهم كه مثل هميشه باانظباظ وبا خويشتن داري انقلابي كار را ادامه دهيد،تا هيچ بهانه اي بدست ارگانهاي ويا نهادها وافراد خودسر ندهيد راه ما راه سازمان برنامه ما برنامه سازمان در راه خشنودي خدا وبراي آزادي وخوشبختي خلق قهرمان است مجددا از شما تشكر ميكنم واز همه رنج ها سختي ها وتلاشهاي شما شرمنده وسپاسگذارم قربان همگي شما پيروز باشيد
همانطوري كه ميدانيد ودر باره قهرمان خلق مصطفي نيك كار خوانديد
قسمت اول
مصطفی نیکارقهرمان وفا دارخلق مجاهد شهیدی که کاندیدای محبوب مردم ونسل انقلاب درشهرهای رامسر وشهسواربود( قسمت اول)
قسمت دوم
مصطفی نیکار قهرمان رشید خلق کاندیدای انتخاباتی مجاهدین ,مجاهد اتنخاب کرده وعاشق خلق وارزشهای سازمان قسمت دوم
بيشتر بخوانيد
مصطفی نیک کار قهرمان شهید خلق از شهسوارکه شکنجه گرانش محمود احمدی نژاد ولاجوردی بودند
ارسال نامه توسط شاهدین جنایت توسط پاسدار احمدی نژاد
شهادت شاهدان علیه 13 سردمدار جنایتکار رژیم آخوندی
مصطفي نيك كار از خوش نام ترين افراد نه تنها شهسوارورامسر بود بلكه در شمال هم بسيار شناخته شده بودبطور مشخص در بابل وآمل وبابلسر وساري رفت وآمد داشت وبا تعدادي از افراد مبارزكه عليه ديكتاتوري شاهنشاهي مبارزه ميكردندهمكاري هاي نزديگ وهماهنگي هاي موثر داشت .از جمله با مصباح ،سيف الله كبيريان ،ابوذرغفاري مجيد عالميان همكاري نزديك داشت.
او تمام زندگي اش را براي مردم وكمك به آنها گذاشته بود ووقتي جنبش ملي مجاهدين درچندين شهرشمال واز جمله شهسوارشروع به فعاليت كرد،وبراي انتخابات دور اول مجلس آماده شددنبال فردي براي كانديداتوريميگشت كه همه شرايط مورد نظر سازمان را داشته باشد
افراد مختلفي از طرف نفرات مختلف به جنبش براي كانديداتوري معرفي شدنداز ميان اين افراد بهترينش مصطفي نيك كار بود زيرا تقريبا همه ويژيگي هايي كه سازمان براي كانديداتوري مجلس در نظر داشت مصطفي نيك كارداراي آن ويژيكي ها بود.
همانطوري هم كه در زندگي نامه هايش ديديد او قبل از اينكه كانديداتوري را بپذيرد پيشنهاد داوطلبانه اش را به ستاد رشت داده بود كه به عضويت جنبش در آيد كه گام بالاتري در اين راستا بود .
بعد از اين مرحله افراد جنبش وخود مصطفي سخنراني وجلسات انتخاباتي زيادي درشهرستان شهسوار ورامسر وبخش ها وروستاهاي بزرگ داشتند.
در زير ميخواهيم به بخش ياز سخنراني مصطفي نيك كار در مسجد بزرگ شهسوار جلب كنم.
بنام خدا وبنام خلق قهرمان ايران
اولابعنوان يك جوان ايراني از اينكه مورد اعتماد سازمان پرافتخار مجاهدين خلق ايران قرارگرفتم افتخار ميكنم .
دوما از همه دوستان آشنايان ومردم دلاور شهسوار ورامسر كه مرا ياري كردند وميكنند ودر اين مبارزه انتخاباتي فعال هستند تشكر وقدر داني ميكنم.
هيج نيازي به اين نيست كه من در رابطه برنامه هايي كه سازمان براي مبارزات انتخاباتي مجلس اعلام كرد صحبت كنم زيرا برنامه بسيار روشن ومشخص است .
من امروز ميخواهم توجه شما را به اصلي ترين آرمان همه انسانها از هر مليت وقوميت دين ومذهب جلب كنم كه اگر اين آرمان محقق شودهمه انسانها باهم در برابري وصلح وسلامت زندگي خواهند كرد.
همه شما مرا ميشناسيد من همه عمر خود را كه چندان زياد هم نيست دنبال اين آرمان بودم برايش بسيار تلاش وراه هاي دورو درازي با همراهان مختلف پيموده ام به ايتسگاه هاي سه يا 4نرسيده هركدام راه خود را رفته اند .
شما همه ميدانيد كه بسياري از آنهايي كه همين الان همه چيز را قبضه كرده اندوسايه ما را با تير ميزنند همان هائي هستند كه در پناه ودر كنار ما وبسياري موارد در پست سر ما ودر بسياري موارد با التماس ما فيگورهاي مبارزاتي ميگرفتند.
اما اگر بخواهم رو راست باسم با همه لطفي كه همه شما بمن داشتيد وداريد واينهمه برايم سابقه هاي درخشان ياد كرديد كه خدا را شكر ميكنم كه ذره اي وفقط ذره اي توانستم در راه مردم قدم بردارم اما واقعيت اينست كه وقتي با سازمان وبا آرمان مقدس ان آشنا شدم خدا را به اينهمه نعمت سپاسگذارشدم وفهميدم كه تا كنون بهمين دليل كه يك تشكل سالم نداشتم كار به جائي نرسيده واين البته نقص من بعنوان يك فرد نبوده كه نقص همه انقلابات وجنبشهاي بوده كه به شكست انجاميده است.
برنامه من البته برنامه سازمان است من از ايت تاريخ كه اين مسئوليت را قبول كردم مو به مو ميخواهم كه اين برنامه را اجرائي كنم ودر اين راستا البته پشتم ميدانم به سازمان وشما اعضا وهواداران آن تكيه دارد وغمي ندارم.
واما چند نكته قابل توجهكه برايم شكه كننده بود .
هنوز چند روزي از بحث كاتديداتوري ام نگذاشته بود كه چند تن از اين آقايان كه قبلا با من كار ميكردندمانند آقاي شيخ محمودي وفلاحي ومرتجائي و...مرا صدا كردند واز من خواستند كه از كانداذي انصراف بدهم.علت را پرسيدم گفت براي اينكه برايت خوب نيست سازمان به سابقه تو نياز دارد،وترا انتخاب كرده است ،منكه هم خودم وسابقه ام را ميدانستم وهم بتازگي عظمت وسوابق درخشان سازمان را بيشتر فهميده بودم لبخند زدم وبلند شدم كه خارج شوم ديدم همه آنها برافروخته شدند وبجز يك نفركه التماس ميكرد وفكر ميكنم سناريو بود بقيه با خشم وكين وتهديد سعي كردند مرا وادار به انصراف كنند،قدمهاي ديگري براي خروج، بدون اينكه كلمه اي بگويم برداشتم
كمي كه فاصله گرفتم خطاب به همه آنها گفتم جدا كردن من ازسازمان ممكن است يا با مرگ من صورت گيرد كه در اين صورت نه تنها جدا نشدم كه آرمان سازمان كه آرمان واعتقاد من است وشهادت كه آرزوي من است به آن رسيدم،اما به همه شما ها وهمه انهائي كه شما ها را فرستادندكه مرا بخريد وهمان آنها شما ها را خريدند خوب بود حسن يوسفي اشكوري هم اينجا بود كه من چشم در چشم ازاو بپرسم كه خود را به چه ثمن قليلي (قيمت ناچيزي) فروختي او (حسن يوسفي اشكوري) خوب ميداند كه اگر نه تمامي زندگي خود كه بخشي از زندگي خود وخانواده خود را به ماهائي مديون است كه هوادار سازمانيم حالا اقاي اشكوري شده كانديد بالفعل حزب جمهوري با پوش مستقل وهمه ارگانهاي مرتبط پاسداران،بسيج وكميته و...به جان خواهران وبرادران ما افتادند وهر روز تعدادي را زخمي ويا دستگيروتهديد ميكنند اما نشدونتوانستند آنها راعقب برانند چون آنها آرمان خواهند وبراي دفاع از آرمان آزادي آگاهانه هر بهائي را ميپردازند.
واما شما بدانيد اگر شما دست از شانتاژ ومحدود كردن آزادي ها ودستگيري ها وچماقداري برداريد منهم حاضرم روي پيشنهاد شما فكر كنم .
اما حرف آخرم را بشنويد ما دنبال كرسي ومقام نيستيم نبوديم ونخواهيم بود زيرا كافي بود مثل شما ها به دست بوس آنها برويم تسليم شويم وبه مردم پشت كنيم اينها كه شما با پستي ورذالت به ان چسبيده ايد به التماس خود آنها بما ميدادند ما به آن مقام وكرسي هاي مجلسي تف ميكنيم كه عليه مردم وآزاديهاي مردم باشد منهم به شما هشدار ميدهم تا شايد كمي بهوش وبعقل بيائيد واقعا اگرچه لباس پيامبر ودين را پوسيده ايد ولي اگر دين نداريد لااقل در دنيا آزاده باشيد.
از اين لحظه ديگر هيچ چيز بين من وشما وجود ندارد من مصطفي نيك كار كانديداي سازمان وكانديداي مردم شهسوار ورامسر هستم دستم در دست مردم قلبم با آنها وتا آخرين نفس وآخرين قطره خونم از سازمان وبرنامه هايش براي حفاظت از آرمان آزادي دفاع خواهم كرد.
خبرهائي شنيدم كه چند نفرازميليشاهامانند ايرج اميرزادي،غلامعلي الياسي وجلال شاهمرادي و...را در هنگام پخش پوستر وبروشورهاي تبليغاتي محاصره كرده وقصد دستگيري آنها را داشتند كه با مقاومت آنها روبرو شدند دوتن از مهاجمين كه ابتدا خود را امت هميشه در صحنه ميدانستد وبا نام امام اما با چماق به مليشياهاي دليرحمله ميكردنددستگير شد كه كارت بسيج وجهاد در جيبشان بود ووابسته به حزب جمهوري اسلامي !!هم بودندولي كمي بعد آزادش كردند كه برودند.
اما ما انقلابي وبا نظم انقلابي وبا آرمان انقلابي هستيم بهمين دليل چون اسم ورسم سازمان درميان است وظاهرا اسم من هم در ميان هست شخصا از شما ميخواهم كه مثل هميشه باانظباظ وبا خويشتن داري انقلابي كار را ادامه دهيد،تا هيچ بهانه اي بدست ارگانهاي ويا نهادها وافراد خودسر ندهيد راه ما راه سازمان برنامه ما برنامه سازمان در راه خشنودي خدا وبراي آزادي وخوشبختي خلق قهرمان است مجددا از شما تشكر ميكنم واز همه رنج ها سختي ها وتلاشهاي شما شرمنده وسپاسگذارم قربان همگي شما پيروز باشيد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر