۱۴۰۳ تیر ۲, شنبه

کتاب برخی ازشهیدان مجاهد از شهرستان شهسوار تنکابن نمونه کوچک نسل کشی خمینی قسمت دوم- لیست شهیدان +بخشی از زندگی نامه وخاطراتی ازمجاهد قهرمان مصطفی نیکار

کتاب برخی ازشهیدان مجاهد از شهرستان شهسوار تنکابن نمونه کوچک نسل کشی خمینی قسمت دوم- لیست شهیدان +بخشی از زندگی نامه وخاطراتی ازمجاهد قهرمان مصطفی نیکار 



قسمت اول را اینجا بخوانیم قهرمانان شمال https://ghahremananshomal.blogspot.com/

در رابطه با شهرستانشهسوار بیشتر بدانید


 کلیک کنید شهسوار کجاست | نگین درخشان شمال ایران حتما بخوانید 


فلکه معروف شهسوار-تنکابن محلی که شاه تظاهرات چند ۱۰هزار نفرم مردم را کمی قبل از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی با آب داغ ورگبار مسلسل به خاک وخون کشید 

پل شهسوار از نمای مخابرت

اسامی واطلاعات مختصری از قهرمانان سرفراز ووفادار وشهید خلق درشهسوار (تنکابن)

استان مازندران




ردیف اول بالا:

میلیشیای دلیرمهرداد امینی – میلیشیای دلیرمهران پناهی رودسری- میلیشیای دلیرطاهره وزیری – میلیشیای دلیرمعصومه گالش مرادی- میلیشیای دلیرعلی گالش مرادی-میلیشیای دلیر پرویز شاهپوری

 ردیف وسط :

کاندیدای سازمان برای دوره اول از شهر فومن عباس نامور-سید رضا مدنی از خانواده های سرشناس وقابل اعتماد مردم خرم آباد شهسوارواطراف - کاندیدای سازمان برای دوره اول مجلس مصطفی نیک کار- ازمسئول اولیه جنبش ملی مجاهدین بهمن عبدالله پور- افسر ارتش آزادیبخش علی اصغر بهزادی

ردیف پائین :

حسین علیزاده از شهیدان فروغ جاویدان- میلیشای دلیر ارسلان  کریمی–میلیشای دلیر احمد علی امیری-از افسران شهید فروغ جاویدان  نادر عباسی شهید فروغ از شهسوار- میلیشیای دلیر شیر دل باقری از- میلیشیای دلیر علی اکبر منتظری جویباری-میلیشیای دلیر (محمود )شهریار ناموراز شهسوار 


مشخصات برخی از شهیدان  مجاهد خلق شهسوار(تنکابن) وحومه

سن

محل شهادت

زمان شهادت

نحوه شهادت

شغل تحصیلات

هویت  سیاسی

نام ونام خانوادگی

ردیف

 

۲۲

سپاه شهسوار

۶۲

 شکنجه

دیپلم ریاضی

مجاهد خلق

فردین گلیجانی مقدم

۱

 

۱۷

ولی آباد (کنار دریا)

۶۲

اعدام 

دوم ریاضی

مجاهد خلق

علی گلیجانی مقدم

۲

 

۱۸

ولی آباد (کنار دریا)

۶۰

اعدام 

دیپلم ریاضی

مجاهد خلق

موسی شورمیج

۴

 

۱۷

ولی آباد (کنار دریا)

۶۰

اعدام 

دانش آموز

مجاهد خلق

شیردل باقری

۵

 

۲۸

زنگشامحله

۶۲

اعدام 

لیسانس

مجاهد خلق

مصطفی نیک کار

۶

 

۲۲

کرج

۶۰

اعدام 

کارگر شرکت زامیاد

مجاهد خلق

رحمت الله گلیج

۷

 

۲۲

لاهیچان

۶۰

اعدام 

فوق دیپلم

مجاهد خلق

ابراهیم گلیج

۸

 

۲۵

ولی آباد

۶۰

اعدام 

معلم

مجاهد خلق

پرویز شاهپوری

۹

 

۲۱

پشت سپاه شهسوار

۶۰

درگیری

دیپلم

مجاهد خلق

مهرداد دانشور

۱۰

 

۲۰

تهران

۶۰

اعدام 

دیپلم هنرستان

مجاهد خلق

محمد صائب

۱۱

 

۲۵

رشت

۶۷

اعدام 

دیپلم هنرستان

مجاهد خلق

بهرام فرهادی

۱۲

 

۲۱

ولی آباد

۶۲

اعدام 

دیپلم هنرستان

مجاهد خلق

شهریار(محمود)نامور

۱۳

 

۲۲

قزلحصار

۶۳

نامشخص

دیپلم

مجاهد خلق

مهین شیخ حسنی

۱۴

 

۲۴

مشهد

۶۲

حلق آویز

پرستار

مجاهد خلق

افسانه وزیری

۱۵

 

۲۵

رشت

۶۷

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

محمد واعظی

۱۶

 

۲۳

ولی آباد

۶۷

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

سعید ندافیان

۱۷

 

۲۲

ولی آباد

۶۰

اعدام 

دیپلم هنرستان

مجاهد خلق

مهرداد امینی

۱۸

 

۲۰

ولی آباد

۶۰

اعدام 

سال آخر هنرستان

مجاهد خلق

جلال شاهمرادی

۱۹

 

۱۶

ولی آباد

۶۰

اعدام 

دوم ریاضی

مجاهد خلق

علی گالش مرادی

۲۰

 

۱۷

تهران

۶۰

اعدام 

دانش آموز

مجاهد خلق

معصومه گالش مرادی

۲۱

 

۲۲

لاهیچان

۶۰

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

علیرضا شاه منصوری

۲۳

 

۲۰

ولی آباد

۶۰

اعدام 

دیپلم هنرستان

مجاهد خلق

 ایرج امیر زادی

۲۴

 

۲۱

ولی آباد

۶۲

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

عباس ملایی

۲۵

 

۲۲

ولی آباد

۶۰

اعدام 

دانش آموز

مجاهد خلق

احمد امیری

۲۶

 

۲۲

ولی آباد

۶۰

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

غلام الیاسی

۲۷

 

۲۱

تهران

۶۰

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

زهرا امیری

۲۸

 

۲۴

ولی آباد

۶۰

اعدام 

دانشجو

مجاهد خلق

شهرام تقوی

۳۳

 

۲۲

ولی آباد

۶۰

اعدام 

فوق دیپلم

مجاهد خلق

اکبر منتظری

۳۴

 

۲۶

تهران

۶۰

اعدام 

دانشجو

مجاهد خلق(زندانی زمان شاه )

جواد مدنی

۳۵

 

۲۳

قزوین

۶۰

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

رضا مدنی

۳۶

 

۲۵

ارومیه

۶۰

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

بهمن عبدالله پور

۳۷

 

۲۵

سپاه شهسوار

۶۵

شکنجه

دیپلم

مجاهد خلق

فریدون شمسایی

۳۸

 

۳۵

سپاه شهسوار

از سال ۶۰زندانی بوده بعد از آزادی مفقود شد

مفقود

رییس بانک صادرات خرم آباد شهسوار

مجاهد خلق

شاعری

۳۹

 

۲۴

گرگان

۶۰

اعدام 

دانشجو

مجاهد خلق

خدابخش قربانی

۴۰

 

۲۴

گرگان

۶۰

اعدام 

دانشجو

مجاهدخلق

داوود عزیزی

۴۱

 

۲۵

تهران

۶۰

اعدام 

پزشک

مجاهد خلق

دکتر صداقت

۴۲

 

۲۵

ولی آباد

۶۷

اعدام 

دبیر

مجاهد خلق

قاسم محمد علی نژاد

۴۳

 

۲۴

ولی آباد

۶۲

اعدام 

دبیر

مجاهد خلق

محسن دارش

۴۴

 

۲۵

گیلان

۶۰

اعدام 

کارگر کارخانه چوب اسالم

مجاهد خلق

انوشه کریمیان

۴۵

 

۲۱

ولی آباد

۶۰

اعدام 

دیپلم

مجاهد خلق

سید نورالدین موسوی

۴۶

 

۶۵

عراق لیبرتی

موشک باران لیبرتی

لیسانس شیمی دبیر کاندیدای سازمان برای دوره اول مجلس شورای ملی

مجاهد خلق

عباس نامور

۴۷

 

 

مجاهد شهید مصطفی نیکار کاندیدای سازمان پرافتخارمجاهدین خلق ایران

با یاد مجاهد شهید مصطفی نیکار

مجاهد شهید مصطفی نیک کار
مجاهد شهید مصطفی نیک کار

محل تولد: تنکابن
شغل: دبیر
سن: 35
تحصیلات: لیسانس
محل شهادت: تنکابن
تاریخ شهادت: 12-7-1362
محل زندان: -

زندگینامه شهید


زندانی زمان شاه: سالهای ۱۳۵۵ و۱۳۵۶ / چند بار توسط ساواک نوشهر وساری بازداشت شد / چند ماه را نیز در زندان گذراند.

نحوه شهادت: تیرباران در ساحل دریای شهسوار

مجاهد خلق مصطفی نیک کار از سلسله مجاهدینی است که در دیکتاتوری سلطنتی شاه مدتی را به‌عنوان زندانی سیاسی در حبس گذراند و توسط رژیم خمینی اعدام گردید.

مصطفی در سال۱۳۲۷ در یکی از روستاهای شهرستان شهسوار (تنکابن) به دنیا آمد در نوجوانی در کنار تحصیل مجبور بود برای تأمین مخارج خانواده که مسئولیتش بعد از فوت پدر برعهده او قرار گرفته بود کار کند و به این ترتیب با فقر و محرومیت آشنا شد.

او که روحیه‌ای سرکش و اراده‌ای مصمم داشت با دیدن فقر و فاصله طبقاتی ومحدودیتهای سیاسی سالهای دهه چهل و پنجاه بتدریج دریافت که نابرابریهای اجتماعی ناشی از دیکتاتوری شاه است لذا به مبارزه با نظام سلطنتی روی آورد و در این مسیر در حالی که معلم دبستان در شهسوار بود ۳روز در هفته را صرف ارتباط و فعالیت سیاسی با همفکرانش در  بابل، آمل، قائم‌شهر و لاهیجان و تهران که زمینه‌های کار سیاسی بیشتری داشتند کرد.

مصطفی و هم‌فکرانش از آنجا که گم‌شده خودشان را در آرمانهای مجاهدین یافته بودند، در ادامه فعالیت‌هایشان دست به تشکیل گروه‌هایی زدند که هدف اولشان وصل به سازمان مجاهدین بود، اما ضربه اپورتونیستهای چپ‌نما به سازمان مجاهدین در سال۵۴ که منجر به تلاشی تشکیلات این سازمان در خارج از زندان شد مانع از وصل آنها به سازمان گردید.

در فاصله سالهای ۵۴ و۵۵ و۵۶ مصطفی بارها به شهربانی احضار و۲ بار هم مدتی در زندان ساواک نوشهر زندانی شد و یک بار هم کارش به زندان ساواک ساری و بازداشتهای چند ماهه در آنجا کشیده شد.

رئیس شهربانی شهسوار در آن زمان که مزدوری به‌نام سروان حمزه لوئیان بود به‌شدت مصطفی را اذیت می‌کرد ومحدودیتهای بسیاری را برای او ایجاد می‌نمود.

با آغاز تظاهرات و راه پیمائی‌های توده‌یی علیه شاه، مصطفی که نقش برجسته‌یی در بسیج و آماده‌سازی و هدایت تظاهراتها داشت توانست در قیام و سرنگونی رژیم ستم‌شاهی و پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نیز به مسئولیت‌هایش عمل کند

بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی همه مردم شهسوار مصطفی را که در عمل هدایت قیام علیه ستم‌شاهی در شهسوار را در دست داشت یک مبارز آزاده و بزرگ و ضدارتجاع می‌دانستند که هوادار مجاهدین است.

آری او که پیش‌کسوتی محبوب، معلمی دلسوز، مجاهدی خستگی‌ناپذیر بود، از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران برای کاندیداتوری انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی در شهسوار معرفی شد. اما آخوندهای تازه به دوران رسیده با تقلبهای نجومی مصطفی را که در دور دوم انتخابات اکثریت آراء را به‌دست آورده بود حذف کردند و آخوند شیاد حسن یوسفی اشکوری را (که در زمان شاه می‌گفت من زندگی‌ام را مدیون مصطفی هستم) پیروز اعلام کردند و از راه یافتن مصطفی به مجلس مانند دیگر مجاهدین جلوگیری نمودند.

مصطفی به‌خاطر ویژگیهای انسانی و انقلابی‌اش علاوه بر محبوب بودن در میان مردم شهسوار، در بسیاری از شهرهای استانهای شمالی کشور شناخته شده بود و نزد مردم احترام ویژه‌یی داشت.

مصطفی چون چهره شناخته شده‌ای بود قبل از ۳۰خرداد سال۶۰ زندگی مخفی را برگزید و به تهران منتقل شد؛ اما در تهران بعد از مدتی به‌دلیل مجموعه ضربات آن روزهای سازمان ارتباطش با سازمان قطع شد تا این‌که در۳خرداد ۱۳۶۱ به‌طور تصادفی در یک تور بازرسی منطقه‌یی در تهران دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.

در زندان مدتی ناشناس بود اما در یک برخورد توسط یکی از بازجویان با نام «میرزائی» شناسایی شد و او را تحویل لاجوردی دادند. لاجوردی ابتدا دنبال شکستن و مصاحبه از او بود اما به‌رغم بکار گرفتن شکنجه‌های وحشیانه روی مصطفی ناکام گردید. و نهایتاً دژخیمان در سال۶۲ برای اعدام او را به شهر زادگاهش شهسوار (تنکابن) منتقل کردند تا به خیال خود، اعدام او را «عبرت» مردم شهر که مصطفی محبوب آنها بود نمایند اما مقاومت و رشادتهای مصطفی بساط آخوند‌ساخته را در هم پیچید و مصطفی با ایستادگی بر مواضع انقلابی و مجاهدی‌اش از این آزمایش نیز سرفراز بیرون آمد و جاودانه شد.

مصطفی قهرمان در تاریخ ۱۲مهر سال۱۳۶۲ توسط پاسداران و دژخیمان خمینی در ساحل دریا تیرباران شد و به خیل شهیدان سرفراز مجاهد خلق پیوست.

یادش گرامی و راه سرخش پر رهرو باد

 

خاطرات


 

حوالی صبح بود که پیکری خونین و درهم کوفته را به سلولمان آوردند، من هم مثل سایر هم سلولی‌هایم به‌سرعت درصدد کمک کردن به او برآمدم.

تا نگاهم به او افتاد او را شناختم، مصطفی بود که بیهوش کف سلول افتاده بود، پاهایش چاک چاک شده بود و از سرو دهانش خون می‌چکید.

با کمک سایر بچه‌ها تلاش کردیم تا او را به هوش بیاوریم‌، کمی آب در سلول داشتیم‌، لباسی را نمدار کرده و روی صورتش کشیدیم تا کم کم بهوش آمد و چشمانش را باز کرد، اما دوباره از حال رفت...

طی مدتی که در سلول با او بودم، چندین بار لاجوردی جلاد (علاوه بر دیگر شکنجه‌گران و بازجوهای اوین) به سراغش آمده و او را به اتاق شکنجه و بازجویی برد، و هر بار مصطفی با بدنی مجروح‌تر و ناتوان‌تر، اما با روحیه‌ای قوی و استوار به سلول برمی‌گشت. مصطفی بارها به من می‌گفت: ”به هر ترتیبی توانستی به بچه‌ها خبر بده که اصلاً نگران هیچیک از اطلاعات من نباشند، کوچکترین اطلاعاتی به آنها نداده‌ام و نخواهم داد... مرا حتماً اعدام خواهند کرد، اما به همه بگو که مصطفی بر عهدش وفا کرد و حسرت یک آخ را بر دل دشمن گذاشت“... بعد از چند روز او را از پیش ما بردند و بعداً شنیدم که به زندان تنکابن منتقلش کردند... “ (قسمتی از خاطرات یکی از برادران مجاهدی که مدتی در زندان اوین هم سلول شهید مصطفی نیک کار بوده است.).


مجاهد شهید مصطفی نیکار کاندیدای سازمان پرافتخارمجاهدین خلق ایران 

سر لیست این شهیدان سرفراز، دلیر ووفادار به عهد وپیمان با خدا وخلق قهرمان ایران  پیشکسوتی محبوب ،معلمی دلسوز ،مبارزی خستگی ناپذیر ومجاهدی والاقدر قرار دارد که از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران برای کاندیداتوری انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی انتخاب شده بود.این مجاهد والاقدر ومحبوب مردم شهسوار ووبسیاری از شهر های استانهای شمالی کشور ،مبارزی که علیه دو دیکتاتوری مبارزه کرده بود مجاهد شهید مصطفی نیکار نام دارد .

مشخصات مجاهد  شهید مصطفی نیک کار

نام : مصطفی  نام خانوادگی : نیکار

محل تولد: روستای کشکو(تنكابن - شهسوار) تحصیلات : لیسانس

شغل : دبیر    سن:   ۳۵       محل دستگیری : تهران روز دستگیری ۳خرداد ۶۱

محل زندان : ابتدا زندان اوین   

شکنجه گر وبازجوی مجاهد شهید مصطفی نیک کار : لاجوری ومحمود احمدی نژاد جلاد هزار تیر



محل شهادت: تنکابن    زمان شهادت: ۱۳۶۲ نحوه شهادت : تیرباران 

محل تیرباران : ساحل دریای خزر


خوشا آنان که در این عرصه خاک ..چو خورشیدی درخشیدند و رفتند
خوشا آنان که بذرآدمیت .. در این ویرانه پا شیدنت و رفتند...

قیام ضد سلطنتی وخاطره ای از مجاهد شهید مصطفی نیک کار پیشتاز وشورشی


از کتاب قطره ای از دریا نوشته مجاهد خلق شهرام بهزادی

مصطفی نیک کار یکی از پیشتازان ومبارزین علیه شاه بود او اهل کشکو و یک آموزگار بود او محور اصلی تجمع وتشکل جنبشهائی بود که در شهسوار شکل گرفت وبعد ها به برخی شهرهای شمال هم رسید.

او بعد ها کاندیدای سازمان مجاهدین خلق ایران برای نخستین دوره مجلس شوراملی  شد که در ۳خرداد ۶۱ دستگیر وبعداز شکنجه های زیاد توسط لاجوردی واحمدی نژاد(میرزائی)در شهسوار بشهادت رسید)

كارهايي كه با مجاهد شهيدمصطفي نيك كار انجام داديم درست در همين راستا بود او يك لحظه آرام نداشت هر كاري ميكرد كه شايد اين آخوندها تكان بخورند.

 يك شب خانه آخوند مرتجايي در مزر دشت بوديم آخوند مرتجايي آخوند شيخ محمودي آخوند فلاحي آخوند رضواني كه صحبتش شد مصطفي نيك كار شهيد اصغر طالشي از كتالم رامسر مهندس قديري ومن حضور داشتيم هوا مقداري سرد شده بود سر شيوه مبارزه بحث بود كه همه شور وفتور ميكردند كه چنين وچنان بايد كردو...وحرفهای پرت وپلا هم زیاد میزدند، كه ناگهان مصطفي آستين را زد بالا ودستانش را روي چراغ علاالدين كه با شعله قوي وآبي ميسوخت گذاشت وگفت هر كس راست ميگه وواقعا میخواهد مبارزه کند مگر راه رهائی خلق مبارزه مسلحانه نیست؟ هركس مردعمل ومبارزه  است دست بگذارد روي دستانم بوي سوختن پوست وگوشتش همه فضا را پر كرده بود فرياد زدم من هستم ودستم را دوي دستانش كه ميسوخت گذاشتم بلا فاصله شهيد اصغر هم اين كار را كرد اما همه آخونها ومهندس قديري وحشت كرده بودند ومنهم سريع دست مصطفي را از روي چراغ برداشتم وگفتم پاشو بريم اينها كه غيرت ندارند وفقط حرفهاي مفت ميزنند واهل كوچك ترين كار عملي نيستند دستان مصطفي تا دو ماه  با ماكزيمم رسيدگي كمي بهبود پيدا كرده بود.

شروع سازماندهای مخفی - علنی در شهسوار توسط مصطفی نیک کار

استارت خورد چند نمونه :

اكيپ مابا مسئولیت مصطفی ار جمله مسئوليت خوش آمد گويي وبرپايي مراسم زندانيان سياسي كه از زندان شاه آزاد ميشدند را بعهده داشت اكيپهاي مسلحي كه حلقه حفاظتي مراسم بوديم در يكي از همين مراسم وقتي فردی بنام غفور وهابي دانشجوي زنداني سياسي كه همراه چندفدايي دیگر آزاد شده بودند  در حالي كه روي  دستان مردم حركت داده ميشدند وشعار فدايي مجاهد خوش آمديد خوش آمديد فضا را پر كرده بود توسط پليس تهديد شد كه نبايد به سطح شهر كشيده شود وقتي اكيپ ما اطلاعيه اي را با واسطه به پليس رساند كه ممكن است درگيري مسلحانه شودپليس شهربانی شاه عقب نشيني كرد وگفت به سمت فلكه خارج از شهراشكالي ندارد وما هم غفور را به فلكه كنار دريا كه سمت ولي آباد وعباس آباد بود برديم تا ازمجاهدين و زندان براي ما بگويد وهمان جا بود كه بدرخواست جمعيت آرم سازمان را تشريح كردتعداي ديگري هم داشيم كه اكيپ ويژه تبليغات بودند كه با كليشه تنها ره رهايي راه مجاهدين است درود بر سازمان پرافتخار مجاهدين وآرم سازمان را بر دروديوار پركرده بود غفور يكي ازهم دبيرستان هايم بود كه بعدا در خلال يك تظاهرات دانشجويي در شيراز دستگير شد ودر زندان هم با مجاهدين آشنا شد كه به همت كميته نجاتي كه تشكيل داده بوديم با گرفتن وكيل مدافعان درجه يك  زمينه هاي آزاديش را تسريع كرديم.

نمونه دیگر:

تظاهرات خونين شهر ما كه يك كشته وچندين زخمي بجا گذاشت نيز توسط اكيپ مابر پا شد كه متاسفانه شاه در نوشهر ودر كاخش در كناربندرنوشهر مشغول گذراندن تعطيلات بودسروان حمزه لوييان جنايتكاركه يك سروان تازه بدوران ورئیس شهربانی بود  به شاه تلفن زد وگفت اعليحضرتا خرابكاران از جاهاي ديگر به فلكه شهرشهسوار نزديك شدند ودارند مجسمه پدرت را پايين ميكشند 



دو عکس از فلکه شهر شهسوار همان فلکه اصلی شهسوار که قبلا مجسمه رضا شاه قرار داشت

حمزه لوئیان رئیس شهربانی ،اينجوري شاه را تحريك كرد وفرمان آتش را از او گرفتند او هم جمعيت را ابتدا با ماشين آبپاش با آب داغ بست ، چون مردم وجوانان مقاومت كردند همه را به رگبار بست وتعدادي كشته وزخمي بجا گذاشت پشت بند آن اکیپ مصطفی طي ۵ اطلاعيه كه با ماشين هاي کپی مصادره شده از ادارات دولتي تكثير شده بود وبصورت گسترده در روستاها ومدارس وسطح شهر توزيع گردید وحشت را در دل رژيم شاه ومزدورانش انداخت واميد ومقاومت را در مردم زياد وزيادتر كرد وبا بر گزاري راهپيمايي بزرگي در چهلم جواني كه به رگبار بسته شده بود مزدوران خونريز شاه را افشا وبخصوص حمزه لوييان جنايت كار را كامل وادار به عقب نشين كرد بطوري كه بعد از اطلاعيه آخري كه تيز حمزه لوييان رييس شهرباني وقت وعامل كشتار شهر را تهديد كرد ديگر در جمع ظاهر نشد ودیگر نمیتوانست جولانبدهد زيرا اودر بسياري موارد خود شخصا وارد عمل وصحنه ميشد وسركوب ميكرد، تا جايي كه اسم حمزه لوييان مترادف سركوب وتجاوز وترس ووحشت بود وحتي ديگر افسران سطح شهر و در ارگانهاي ديگر در حضور اوسمت چپ ويك گام عقب تر از حمزه لوييان حركت ميكردند در جاي ديگر سرنوشت  او را برايتان توضيح خواهم داد. 

مصطفی نیکارقهرمان وفا دارخلق مجاهد شهیدی که کاندیدای محبوب مردم ونسل انقلاب درشهرهای رامسر وشهسواربود( قسمت اول)

 

مجاهد قهرمان مصطفی نیکار از سمبلهای نسل انقلاب که همیشه مبلغ ومروج ارزشهای انسانی آرمانخواهی ووطن پرستی بود ،جوانی دوست داشتنی ومعلمی دلسوزکه مورد اعتماد همگان بود.او در یکی ازروستاهای اطراف کشکو وگلیجان ازشهرستان شهسوار بدنیا آمد وضع مالی خانواده اش رضایت بخش نبود دیری نکشید که پدر را که نان آور خانواده بود از دست داد وبالاجبار سرپرستی خانواده اش بدوش مصطفی افتاد..

درد ورنج خانواده آسوده اش نگذاشته بود که قلب پاک ورئوف مصطفی با دردهای مردم که از بیداد دیکتاتوری شاه ناشی میشدآشنا شد.

بسرعت متوجه شد که به تنهائی نمیتواند از این دردهای جان کاه خلاص شود جز اینکه با عامل اصلی این همه دردوفقریعنی دیکتاتوری شاه مبارزه کند .چون تجربه اولش بود به سراغ تشکلهای مذهبی موجود رفت تا شاید بتواند از درد ورنج مردم بکاهد حتی تا آنجا پیش رفت که توانست تشکلهای سیاسی ومذهبی وتمامی آخوندهای شهسوار ویا رامسر، که که ادعای سیاسی یا مبارزاتی داشتند را زیر پوش قراردهد وکمک هائی جمع آوری نماید که بتواند علاوه بر کمک های صنفی به افراد فقیر یا از کار افتاده به خانواده های زندانیان سیاسی هم کمک نماید.

همینجا بهتر است یاد آوری نمایم که یکی از این افراد سیاسی آنزمان آخوند جنایتکار وخمینی صفتی بنام حسن یوسفی اشکوری بود که زمان شاه ادامه وبقای بخش از زندگی خودش وخانواده اش را به کمک های بیدریغ مصطفی نیکار مدیون است . فکر نکنم منبرهای سادات محله وکتالم و...محله های رامسر یادش رفته باشد که تلاش میکرد خود را سمپات سازمان جا بزند ،  بگذریم که خیانت ونمک به حرامی آخوند حسن یوسفی اشکوری که خود رقیب انتخاباتی دوره اول مجلس شورای ملی مصطفی نیکار شد وچه تهمتها وتوهینها وتقلبهای انتخاباتی همراه پاسداران وآخوندهای هم باندش که نکردند..ودر نهایت بعد از فاز سیاسی مصطفی در ۳خرداد۱۳۶۱در تهران توسط لاجوردی دستگیر وتوسط محمود احمدی نژاد معروف به میرزائی شکنجه شد بعد هم توسط پاسداران شهسوار چه توهین وشکنجه هائی را تحمل کرد ، نه تنها حسن یوسفی اشکوری کمکش نکرد بلکه با کینه آخوندی علیه او موضع گرفت تا اعدام شود. حسن یوسفی آخوندی، بعدها هوادار یا ضمیمه بخشی از خونریز ترین جناح خط امام حاکمیت شد وبا بازیهای اصطلاح طلبی، وفیکورهای رفسنجانی ومدره نمائی های خاتمی شیاد شکنجه  گرها وقاتلین مردم وبویژه مجاهدین شدند واین روزرها هم این آخوند خمینی صفت علیه مجاهدین در تلویزیونهای از ما بهتران یقه درانی میکند.

حسن یوسفی اشکوری؛ پرسشی از بولتون یا لبیکی به‌ خامنه ‌ای؟!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود مجاهد قهرمان رویا وزیری شغل ماما از تنکابن...