۱۴۰۳ مرداد ۶, شنبه

گرگان ،افسران شهید عملیات کبیر میهنی آرمانی فروغ جاویدان ،قهرمانان ارتش آزادیبخش ملی ایران

 گرگان ،افسران شهید عملیات کبیر میهنی آرمانی فروغ جاویدان ،قهرمانان ارتش آزادیبخش ملی ایران -حسن اوانی ،حمیده محمد پور،رمضانعلی کابلی،زهرا علی اکبر آقا دخت، سید احمد بصارتی علی اکبر پور نژاد عرب، فخرالسادات میرفندرسکی ،غلامرضا میر فندرسکی، علی بهمنی جلالی ،غلامرضا زاهد،محمد بهرامی ، محمد عیسی کیانی،نبی الله مجرلو، یوسف راشدین ،یعقوب مجریان،لیلا شمس 

گرگان ،افسران شهید عملیات کبیر میهنی آرمانی فروغ جاویدان ،قهرمانان ارتش آزادیبخش ملی ایران



مجاهد شهید رمضانعلی کابلی شهید عملیات کبیر میهنی عقیدتی  فروغ  جاویدان  از گرگان


مختصری از بیوگرافی جاودانه فروغ ، مجاهد دلیر رمضانعلی کابلی از گرگان 

مجاهد دلیر حمیده محمد پور از شهیدان عملیات کبیر عقیدتی میهنی فروغ جاویدان از ساری وگرگان همسر وهمرزم مجاهد شهید رمضانعلی کابلی

با یاد مجاهد شهید حمیده محمدپور

مجاهد شهید حمیده محمدپور

مجاهد شهید حمیده محمدپور

محل تولد: ساری
شغل: خیاط
سن: 25
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 5-5-1367
محل زندان: -

 

 

زندگینامه شهید


حمیده محمدپور

  تاریخ تولد: ۱۳۴۲

محل تولد: ساری

تحصیلات: متوسطه

سابقهٌ مبارزاتی:۱۰‌سال

زندانی سیاسی: ۳سال

حمیده محمدپور هنگامی که دانش‌آموز بود با مطالعه زندگینامهٌ فاطمه امینی شعله‌یی در وجودش افروخته شد و آرمان مجاهدین را برگزید.

در تظاهرات مردم در جریان قیام ضدسلطنتی شرکت داشت، و در دبیرستان فاطمه امینی در ساری فعالیت می‌کرد.

پس از آغاز مبارزه مسلحانه  فعالانه وارد دور جدید مبارزه شد، و در چند عملیات علیه مراکز سرکوب رژیم شرکت کرد.

 دیماه۶۱ توسط پاسداران دستگیر شد و سه سال در اسارت دژخیمان بود، انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین  عشق و ایمان را در وجود او فروزان‌تر و عزمش را در پیمودن مسیر انقلاب جزمتر کرد. قاطعانه تصمیم گرفت بر تضادها و موانعی که در پیش رو داشت غلبه کند و خود را به صفوف مقدم نبرد در قرارگاههای مجاهدین برساند.‌ «…‌مجاهدین فدا کردن را از رهبران عقیدتیشان مسعود و مریم آموخته‌اند. خدایا شکر که به من این آگاهی و مسئولیت را دادی تا بتوانم پای در راه مجاهدین گذاشته و امیدوارم که بتوانم تا آخر در این راه باقی بمانم و از این آزمایش الهی سرفراز بیرون بیایم». وصیت‌نامه ‌ـ‌ ۲۵خرداد۶۷

این سرفرازی را مجاهد دلیر حمیده محمدپور در عملیات بزرگ فروغ جاویدان، با رزم دلاورانه‌اش به اوج رساند و خود نیز به جاودانه‌فروغها پیوست.

در آستانه حرکت کاروان فروغ  خطاب به فرزند خردسالش نوشت: «…هر‌چه بیشتر تو را دوست دارم و به دوستی تو فکر می‌کنم بیشتر به این نتیجه می‌رسم که باید مبارزه کرد تا این خون‌آشام دوران را از بین برد تا گلهایی مثل تو بتوانند در فضایی سالم برویند…».


حسن اوانی از شهیدان تهاجم نیروهای سپاه قدس قاسم سلیمانی ومزدوران عراقی  در ۱۹ فروردین فروغ اشرف۱ از شهر گلوگاه

جاودانه فروغ اشرف – مجاهد قهرمان حسن اوانی

جاودانه فروغ اشرف – مجاهد قهرمان حسن اوانی
جاودانه فروغ اشرف – مجاهد قهرمان حسن اوانی

محل تولد: گلوگاه گرگان
شغل:
سن: 46
تحصیلات: -
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 19-1-1390
محل زندان: -

زندگینامه شهید


تولد: ۱۳۴۴- گلوگاه گرگان
شهادت: ۱۹فرورین۱۳۹۰- اشرف


حسن با این‌که در زمان انقلاب ضدسلطنتی ۱۳سال بیشتر نداشت، روی پای خودش بند نبود و به‌عنوان نوجوانی پرخروش و پراحساس به‌ شهرهای مختلف استان مازندران می‌رفت و در جمع‌آوری هم‌سن و سالهایش برای شرکت در تظاهرات فعال بود. خودش اهل گلوگاه بود. گلوگاهیها در آن روزها معمولاً برای تظاهرات به گرگان که نزدیکترین شهر بزرگ آن منطقه بود می‌رفتند و حسن در این رفت‌وآمدها نقشی مؤثر داشت.

حسن نمونه‌ای بود از نسلی که انقلاب ضدسلطنتی را به وجود آورد و سپس آرمان انقلاب را در مجاهدین یافت و به آن پیوست. در سال ۵۹ در کسوت یک میلیشیای پرشور مجاهد خلق، به فعالیتهای افشاگرانه سیاسی علیه تجاوزات خمینی به حقوق مردم ایران پرداخت.

مجاهد شهید حسن اوانی به جرم همین فعالیتها، دستگیر شد و سه سال از سال ۶۰ تا ۶۳ را با مقاومت و سرفرازی در زندانهای ساری و سایر زندانهای مازندران گذراند. پس از آزادی از زندان، باز به شوق مبارزه برای آزادی مردم، به تلاش برخاست و در سال ۶۷ به ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوست.

حسن در نبردهای چلچراغ و فروغ جاویدان با پاسداران خمینی جانانه جنگید. در عملیات مروارید مسئولیتهای خود را به‌عنوان فرمانده یک گروه با شایستگی به انجام رساند.

دوران پایداری در اشرف در سالهای دهه هشتاد، دوران درخشان دیگری از زندگی او بود. حسن با وفاداری به آرمان آزادی مردم، سالهای سخت پایداری را گذراند. تااین که سرانجام در همین راه، در مسیر دفاع از حریم اشرف، این دژ استوار شرف مردم ایران خونش را نثار کرد.

او در یکی از تعهدنامه‌هایش در آبان ۸۴ نوشته بود:
”خدا را شکر می‌کنم که این افتخار به من داده شده که در شهر اشرف بمانم و شرف انسانی خودم را احیا کنم. انشاء الله که خداوند یاری کند تا دو یار و عشق‌مان را به ایران ببریم“

عاشقان چون بهوش باز آیند پیش معشوق در نماز آیند
پیش شمع رخش چو پروانه سرببازند و سرفراز آیند

سلام بر حسن اوانی روزی که‌زاده شد و روزی که در دفاع از شهر شرف به خون غلطید.


مجاهد شهید علی بهمنی جلالی جاودانه فروغ عملیات کبیر عفیدتی میهنی فروغ جاویدان از گرگان

 


با یاد مجاهد شهید عباس بهمنی جلالی

مجاهد شهید عباس بهمنی جلالی
مجاهد شهید عباس بهمنی جلالی

محل تولد: آستانه اشرفيه
شغل:
سن: 25
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 5-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


عباس بهمنی

سال تولد: ۱۳۴۲

محل تولد: آستانه اشرفیه

تحصیلات: دیپلم

سابقه مبارزاتی: ۹سال

سابقه زندان: ۲سال

عباس بهمنی از شهر زیبای آستانه اشرفیه و متولد سال۱۳۴۲ بود، در سال۵۸ با مجاهدین آشنا شد و خودش نیز در کسوت یکی از میلیشیاهای مجاهد خلق در آمد.

او پس از پیوستن به صف هواداران مجاهدین، با عشق و علاقه مواضع سازمان را ترویج و تبلیغ، و چهره سرکوبگرانه و ضدمردمی ارتجاع را افشا کرد.

عباس ابتدا در آستانه اشرفیه فعالیت می‌کرد، اما بعد به لاهیجان رفت و در امور تبلیغی به مسئولیتهایش ادامه داد.

پس از ۳۰خرداد سال۶۰، عباس نیز قدم به دوران جدیدی از زندگی مبارزاتی خود علیه رژیم خمینی گذاشت، و به زندگی مخفی روی آورد و در تیمهای عملیاتی سازماندهی شد. او در انفجار یکی از مراکز سپاه پاسداران رژیم در آستانه اشرفیه شرکت داشت.

عباس قهرمان در شهریورماه سال۶۰ دستگیر و تا سال۶۲ در دخمه‌های شکنجه و زندان رژیم خمینی به سر برد.

دو سال اسارت که هر روزش با داغ شهادت و شکنجه همرزمانش گذشت، عزم عباس را در ادامه راه شهیدان و به دوش گرفتن سلاح بر زمین مانده آنها جزم‌تر کرد.

پس از آزادی در تلاش برای وصل به سازمان تردید نکرد، و تلاشهای خستگی‌ناپذیر او سرانجام به ثمر رسید و فروردین سال۶۴ به یاران مجاهدش در منطقه مرزی پیوست.

طی مدتی که در یکانهای رزمی ارتش آزادیبخش بود در چندین عملیات بزرگ آفتاب و چلچراغ شرکت داشت، و جسارت عنصر مجاهد خلق را در صحنه‌های نبرد به نمایش گذاشت.

عباس دلاور در عملیات کبیر فروغ جاویدان در صحنه نبرد دلاوریهای فراوان از خود نشان داد. او پس از آن‌که شمار کثیری از مزدوران دشمن را به خاک افکند، خود نیز چهره در خون کشید و به یاران شهیدش که با آنها عهدی سرخ بسته بود پیوست.

در روز روزها

آزادی از هزار سوی

زنجیرها را خواهد سوزاند

ای آفتاب شعله‌ور روز روزها

در آن طلوع تناور

هر شعله را به نام فروزان یک شهید

بر بام سرزمین شهیدان فرو ببار


علی اکبر پور نژادعرب از جاودانه فروغ های ارت‌ش آزادیبخش ملی ایران در عملیات کبیر فروغ جاویدان از گرگان

 

با یاد مجاهد شهید علی اکبر پورنژادعرب

مجاهد شهید علی اکبر پورنژادعرب
مجاهد شهید علی اکبر پورنژادعرب

محل تولد: گرگان
شغل:
سن: 26
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 5-5-1367
محل زندان:

 

زندگینامه شهید


علی‌اکبر پورنژادعرب

تاریخ تولد: ۱۳۴۱

محل تولد: گرگان

تحصیلات: دیپلم

سابقه مبارزاتی: ۱۰سال

«… بعد از من هر گاه خواستید یادی از من بکنید از مبارزه با ظلم، شهادت، آزادی و بهایی که مجاهدین برای آن می‌پردازند سخن بگویید، و بدانید که تنها وارثان حقیقی حسین‌ (ع) مجاهدین خلق ایرانند…

اکنون در موقعیتی به‌سر می‌بریم که دشمن ما کاملاً مشخص است یعنی خمینی.

من از سازمان خواستار اعزام به منطقه هستم و خود را در اختیار سازمان می‌گذارم، تا در هر قسمت که سازمان تشخیص داد در مبارزه مستقیم با خمینی شرکت کنم».

علی‌اکبر پورنژاد در دوران انقلاب ضدسلطنتی با سازمان آشنا شد، پس از مطالعه زندگینامه شهیدان، دفاعیات مجاهدین در بیدادگاههای رژیم شاه شیفته سازمان شد.

در سال۶۳ به‌طور جدی‌تر درصدد فعالیت مستقیم و در ارتباط با سازمان بود، پس از خروج از کشور مدتی در ترکیه و یونان به‌سر برد.

سرانجام پس از تلاش بسیار بالاخره توانست خود را به یاران مجاهدش در منطقه مرزی برساند.

در جریان نبردهای فروغ جاویدان علی‌اکبر قهرمانانه جنگید، سرانجام در سحرگاه سه‌شنبه ۴مرداد۶۷ در نزدیکی تنگه چهارزبر در جریان رزمی دلیرانه به‌شهادت رسید.


سید احمد بصارتی متقی از شهیدان دلاور ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات عقیدتی میهنی فروغ جاویدان از گرگان

با یاد مجاهد شهید سیداحمد بصارتی متقی

مجاهد شهید سیداحمد بصارتی متقی

مجاهد شهید سیداحمد بصارتی متقی

محل تولد: گرگان
شغل: نجار
سن: 26
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 5-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


تحصیلات: متوسطه

شغل: نجار

سابقه مبارزاتی: ۹سال

ثقل زمین کجاست،

من در کجای جهان ایستاده‌ام،

با باری ز فریادهای خفته و خونین

ای سرزمین من

من در کجای جهان ایستاده‌ام... ؟

سید احمد بصارتی اهل گرگان بود و در سال۱۳۴۱ بدنیا آمد، در سال۱۳۵۸ و زمانی که تنها ۱۷سال داشت با سازمان مجاهدین آشنا شد.

در بخش محلات شهر گرگان فعالیت‌های سیاسی- تبلیغی خود را در ارتباط با سازمان شروع کرد، و دو روز قبل از تظاهرات بزرگ سی خرداد دستگیر و روانه زندان شد.

احمد به مدت ۵ماه در زندانهای رژیم آخوندی اسیر بود و بعد از آزادی فعالیت‌هایش را در ارتباط با واحدهای عملیاتی شروع کرد. در سال۱۳۶۲ برای بار دوم دستگیر شد و تا سال۶۳ در زندان بود، پس از رهایی از زندان به‌دنبال راهی برای وصل به سازمان مجاهدین بود. او در سال۶۶ خود را به پایگاههای مرزی رساند و وارد یکانهای رزمی شد و آموزشهای نظامی را فراگرفت.

احمد با شرکت در عملیات آفتاب جسارت و شورشگری خود را در برابر دشمن ضدبشر به‌خوبی نشان داد، و مدتی بعد با شوری مضاعف در عملیات فروغ جاویدان شرکت کرد و حماسه‌ای دیگر آفرید، حماسه‌ای که خود از قهرمانان آن صحنه‌های ماندگار در تاریخ مقاومت ایران شد.

یکی از همرزمانش در خاطره‌ای چنین نوشته: «... در جریان عملیات فروغ جاویدان درگیری سختی داشتند و بعد از شهادت همرزمش، احمد تا آخرین گلوله جنگید و سرانجام با انفجار نارنجکش تعدادی از مزدوران دشمن را به هلاکت رساند و خودش قهرمانانه به‌شهادت رسید».

بدین ترتیب احمد قهرمان نام و خاطره‌اش را در منطقه کرمانشاه تا روز آزادی خلق قهرمان ایران به امانت سپرد.

 

خاطرات


خاطره‌ای از همرزم سید احمد بصارتی:

با سید احمد بصارتی معروف به وهاب در یک تیپ همرزم بودم. در عملیات آفتاب او از ناحیه پای چپ در اثر اصابت ترکش دچار شکستگی شده بود و از این‌رو پای او را به‌وسیله آنتن در ناحیه زیر زانو تثبیت کرده بودند. در همین عملیات زمانیکه وی مجروح شده بود و می‌خواستند او را به  پشت منتقل کنند با هم در یک خودرو «کاام» به سمت پشت حرکت کردیم. احمد بدلیل جراحتش به‌حالت دراز کش روی برانکارد خوابیده بود. در مسیر بازگشت بخشی از مسیر پاکسازی نشده بود و بر سر یک پیچ دیدم که در سنگرهای انفرادی بتونی تعداد زیادی از مزدوران رژیم با سلاحهای ژ-۳ به سمت خودروی ما نشانه‌روی کرده‌اند و بعد از مکث اولیه شروع به شلیک به سمت خودروی ما کردند و همه نفرات جز سید احمد بصارتی که اصلاً امکان تحرک نداشت و در خودرو ماند و بقیه از خودرو خارج شدند. بعدا او برایم تعریف کرد که آنها هم‌چنان شلیک می‌کردند و دو سه تا تیر هم به جاهای مختلف بدن او اصابت کرده بود. وی می‌گفت که من بدون حرکت در خودرو دراز کشیده بودم و کلتم را در دستم گرفته بودم تا اگر آنها آمدند استفاده کنم. بعد از چند دقیقه دو نفر از مزدوران آمدند و من زیر چشم داشتم نگاه می‌کردم که یکی از آنها می‌خواست درون کا ام یک نارنجک بیاندازد امادیگری به او گفت که مرده است و خلاصه به حساب این‌که من مرده‌ام رفتند تا این‌که نفرات خودی رسیدند و... .

سید احمد بصارتی در عملیات فروغ جاویدان هم‌چنان آنتن در پاهایش بود و من و او و تعدادی دیگر از نفرات که مشکل جسمی داشتند حفاظت یکی از فرماندهان را بعهده داشتیم. سپس با تغییرات سازماندهی که در صحنه انجام شد من  دیگر سید احمد را ندیدم ولی بعد شنیدم که خودروی که سوارش شده بوده مورد اصابت قرار گرفته و به‌شهادت رسیده است.


مجاهد قهرمان زهر علی اکبر آقا دخت ،جاودانه فروغ ،شیر زن ارتش آزادیبخش ملی ایران شهید عملیات میهنی آرمانی  فروغ جاویدان از شهر مجاهد پرورگرگان

با یاد مجاهد شهید زهرا علی اکبرآقادخت

مجاهد شهید زهرا علی اکبرآقادخت
مجاهد شهید زهرا علی اکبرآقادخت

محل تولد: گرگان
شغل:
سن: 28
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 5-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


زهرا علی‌اکبرآقادخت

تاریخ تولد‌: ۱۳۳۹

محل تولد‌: گرگان

تحصیلات‌: دیپلم

سابقه مبارزاتی‌: ۱۱سال

«…‌فعالیت سیاسی من زهرا علی‌اکبر آقادخت از سال۵۶ آغاز شد. در خرداد۵۸ ارتباط مستقیم خودم را با سازمان برقرار کردم. بهمن۶۱ به منطقه آمدم، مدتی مسئولیت پشتیبانی مقرهای مختلف ر ا داشتم».

پس از تشکیل ارتش آزادیبخش زهرا در تقاضانامه پرشوری خواستار شد تا در یکانهای رزمی و در صفوف مقدم نبرد سازماندهی شود.

در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان فرماندهی یک دسته ادوات را به‌عهده داشت و آتشی بی‌امان بر سر و روی خصم فرو ریخت.

سرانجام در اوج قهرمانی و افتخار به‌سوی رفیق اعلی پرکشید، و در شمار جاودانه‌فروغهای آزادی جای گرفت.

«…‌من به‌خاطر آرمان توحیدی که تبلور آن را در سازمان خونبار مجاهدین یافتم، بدان پیوستم. شناخت سازمان و راه و هدفهای آن بعد از انقلاب۵۷ بیشتر برایم روشن شد و از آن پس تا حال تا آنجا که در توانم بوده از هیچ کوششی در جهت تحقق آرمانهای خدایی و خلقی آن فروگذار نکردم.

مبارزه من ابتدا از مبارزه با رژیم شاه آغاز شد و سپس در مبارزه با رژیم خونخوار خمینی ادامه یافت، رژیمی که در این مدت برای ماندن بر سر قدرت از هیچ‌گونه جنایتی دریغ نکرد.

اما هیهات که خمینی این پیرکفتار خون‌آشام این نسل مقاومت را خوب نشناخته. نسلی که هر گونه وابستگی را کنار زده و برای به‌وجود آوردن نظام توحیدی از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد…». وصیت‌نامه ـ ۲۹مرداد۶۲


مجاهد سرفراز فخر السادات میرفندرسکی افسر دلیر ارتش آزادیبخش که در عملیات میهنی آرمانی فروغ جاویدان تا آخرین گلوله جنگید وجاودانه شد از شهر قهرمان پرور گرگان

با یاد مجاهد شهید فخری‌السادات میرفندرسکی

مجاهد شهید فخری‌السادات میرفندرسکی
مجاهد شهید فخری‌السادات میرفندرسکی

محل تولد: گرگان
شغل:
سن: 28
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 5-5-1367
محل زندان: -

 

زندگینامه شهید


فخری‌السادات میرفندرسکی

تاریخ تولد‌: ۱۳۳۹
محل تولد‌: گرگان
تحصیلات‌: دیپلم
سابقهٌ مبارزاتی: ۱۰سال
زندانی سیاسی: ۴سال
«… من فخری‌السادات میرفندرسکی در شهرستان گرگان در یک خانواده متوسط و نسبتاً مرفه به‌دنیا آمدم.

در دوران دبیرستان  در جریان مسائل سیاسی قرار گرفتم، و  در دوران قیام در تظاهرات و تحصنها و حرکتهای مردمی شرکت نمودم .در دوران قیام  از طریق دفاعیات شهیدان مجاهد خلق با آرمان و هدفهای مجاهدین آشنا شدم.

بعد از پیروزی قیام ۲۲بهمن به ستاد (مجاهدین) رفته و به‌طور مستقیم در انجمنهای محلات شروع به فعالیت کردم.

طی این دوره عمده فعالیت سیاسیم توزیع نشریه و پخش اعلامیه ، شرکت در رژه میلیشیا و برگزاری نمایشگاه ، و شرکت در فعالیتهای انتخاباتی و کاندیداتوری برادر مجاهد مسعود رجوی در انتخابات ریاست‌جمهوری بود.

در تظاهرات و درگیریهای ۳۰خرداد و سایر مراسم سازمان شرکت ‌کردم ، و بعد از ۳۰خرداد وارد تیمهای عملیاتی شدم.

  مرداد۶۰ توسط پاسداران خون‌آشام خمینی دستگیر شدم و مدت ۴سال در زندانهای مختلف شمال بودم.  آرزو دارم که بتوانم در مسیر مجاهدین دین خود را به انقلاب و به مجاهدین و به رهبری عقیدتیم مسعود و مریم ادا کنم…»

فخری‌السادات پس از آزادی از زندان به سازمانش وصل شد و وظایف انقلابیش را برعهده گرفت. حماسه زندگی این شیرزن مجاهد خلق در نبــرد کبیر فــروغ جــاویدان با رزم قهرمانانه‌اش به اوج رسید، و سرانجام در حالی که به شدت مجروح بود، در بیمارستان به شهادت رسید و به کهکشان ستارگان فروغ جاویدان پیوست.پیکر پاکش در خاکپای سرور شهیدان حسین‌بن‌علی(ع) در کربلا به‌خاک سپرده شد.


غلامرضا میرفندرسکی از شهیدان سرفراز فروغ جاویدان که در پاسخ به ضرورت تاریخی برای سرنگونی خون پاکش توسط پاسداران شرور وخونریز خمینی همراه با خواهر مجاهدش فخری السادات میرفندرسکی بر زمین ریخت  از شهر گرگان

 

با یاد مجاهد شهید غلامرضا میرفندرسکی

مجاهد شهید غلامرضا میرفندرسکی
مجاهد شهید غلامرضا میرفندرسکی

محل تولد: گرگان
شغل: -
سن: 24
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 5-5-1367
محل زندان: -

 

 

زندگینامه شهید


غلامرضا میرفندرسکی

  تاریخ تولد: ۱۳۴۳

محل تولد: علی‌آباد ـ گرگان

تحصیلات: متوسطه

سابقه مبارزاتی: ۹سال

زندانی سیاسی: ۲سال

غلامرضا میرفندرسکی در سال۵۸ با مجاهدین آشنا   و هوادار سازمان شد، اواخر تابستان۵۹ وارد روابط و مناسبات انجمن دانش‌آموزی شد.

او در امور تبلیغی و فرهنگی به فعالیت پرداخت به دلیل این فعالیت  اوایل بهمن۵۸ به‌مدت ۱۵روز توسط مزدوران خمینی بازداشت شد.

او برای‌بار دوم در ۱۹خرداد۶۰ دستگیر شد و روانه زندان گردید، و مدتی از اسارتش را در زندانهای شهربانی گرگان، علی‌آباد گرگان و بهشهر به‌سر برد.

پس از آزادی از زندان سعی کرد به سازمان وصل شود، در آذر۶۴ با یک هسته مقاومت ارتباط برقرار کرد و در اسفند۶۴ راهی منطقه شد.

  او در یکانهای رزمی سازماندهی شد و در چند عملیات شرکت کرد، و  در عملیات  فروغ جاویدان، پس از رزمی حماسی به‌شهادت رسید و به کاروان جاودانه‌فروغهای آزادی پیوست. «…‌وظیفه اصلی خود را درآمدن در کسوت مجاهدین یافتم که در جوهره حرکتشان نفی استثمار و ساختن جامعه بی‌طبقه توحیدی است.

در این مقطع از شرایط، که خمینی می‌خواهد بگوید که من هستم، ما می‌گوییم نه، شرفمان، میهنمان، اسلام انقلابیمان را به دجالگریهای عوامفریبانه‌ات نخواهیم فروخت، و تو را در یک مبارزه سراسر خون و آتش به قعر تاریخ خواهیم فرستاد.

و این هدف  در فردای آزادی و در فردای آباد و درنتیجه  رنج و خون و شکنجه  فرزندان خلق، عینیت می‌یابد». وصیت‌نامه ‌ـ‌ ۳فروردین۶۵


غلامرضا زاهد جاودانه فروغ از افسران دلیر ارتش آزادی که برای پاسخ به ضرورت تاریخی عازم عملیات کبیر فروغ جاویدان شد وتا آخرین نفس جنگید وجاودانه شد.

مادر زاهد مادر چهار شهید مجاهد خلق
 او از شهرکردکوی گرگان میباشداو فرزند مادر زاهد است که در سال۲۰۲۴ در هجرت وخارج از ایران به فرزندان شهیدش پیوست 

درگذشت مادر زاهد (ننه باجی مصدق)

مادر زاهد مادر چهار شهید مجاهد خلق
مادر زاهد مادر چهار شهید مجاهد خلق

با نهایت تأسف، مادر زاهد (ننه باجی مصدق) مادر چهار شهید مجاهد خلق عصر روز ۲۷اردیبهشت ۱۴۰۳ در شهر زوترمیر هلند، چشم از جهان فرو بست و به دیدار فرزندان شهیدش پرکشید. . این مادر فداکار، فرزندانی را پرورش داد که گام در راه مبارزه با رژیم آخوندی گذاشتند و با مجاهدت بی‌مانندی جان خود را در راه آزادی فدا کردند. مادر زاهد با صبر و شکیبایی بی‌نظیرش، نه تنها شجاعت و تلاشهای خستگی‌ناپذیر فرزندان مجاهدش را مورد حمایت قرار داد بلکه خود نیز به‌عنوان الگو و نمادی از مقاومت و عشق به آزادی و میهن در تمامی لحظات زندگی‌اش همواره در کنار فرزندان مجاهدش ایستادگی کرد. مادر زاهد بارها دستگیر و شکنجه شد.

فرزندان مجاهد مادر زاهد

مادر زاهد از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ در شرایطی که اغلب فرزندانش دستگیر، زندانی و اعدام شده بودند و در شرایط سخت و خفقان آور، با سازمان ارتباط گرفت و در جمع‌آوری وصایای شهدای خطه گرگان و کردکوی و روستاهای توابع نقش مهمی داشت. وی هم‌چنین با فعال کردن مادران شهیدان مجاهد خلق هر هفته عصر پنجشنبه به‌صورت جمعی بر مزار فرزندانشان که در گوشه کنار گورستانها و یا جنگلها دفن شده بودند حاضر می‌شد و مشعل مبارزه و مجاهدت آنها را روشن نگه می‌داشت.

مادر زاهد در بهار ۱۳۶۴ بعد از آزادی از زندان مجدداً در ارتباط با سازمان مجاهدین قرار گرفت و همراه با بقیه فرزندانش به سازمان پیوست و در مصاحبه‌های متعدد با صدای مجاهد دست به افشاگری زد. این مادر مبارز حتی در دوران تبعید دست از مبارزه بر نداشت و با شجاعت بی‌نظیری در همه صحنه‌های اعتراضی در اقصی نقاط جهان به دفاع از مواضع سازمان پرداخت.

مادر زاهد در این سالها، خستگی‌ناپذیر در راه آرمانهای مجاهدین و فرزندان دلیرش کوشا بود. فرزندان مجاهدش، مجاهد شهید موسی زاهد که در ۲۲خرداد ۶۰ به همراه مجاهدین شهید صابر صباغ و علی‌اکبر فغفوری دستگیر و در سحرگاه ۲۱ تیر ۱۳۶۰ همگی تیرباران شدند.

مجاهد شهید کریم زاهد (علی) که در ۱۴خرداد ۱۳۶۲ در درگیری با پاسداران جنایتکار در جنگل‌های شمال شهید شد.

مجاهد شهید غلامرضا زاهد در عملیات کبیر فروغ جاویدان جاودانه شد

مجاهد شهید عین الله زاهد که بعد از سالها زندان سال ۱۳۷۰ حین عبور از مرز برای پیوستن به سازمان ناپدید شد و تاکنون خبری از او در دست نیست.

مادر زاهد که تا آخرین لحظات زندگی‌اش در راه آرمانهای خود استوار ماند و با قلبی پر از عشق به میهن و آزادی و فرزندان مجاهدش در پهنه‌های مختلف مبارزه حضور داشت، به فرزندان شهیدش پیوست. یاد این مادر مجاهد هم‌چون مشعلی فروزان همواره در دل‌هایمان زنده و جاودان باقی خواهد ماند.

روحش شاد و یادش گرامی باد


یوسف راشدین فروغ گرگان

یعقوب مجربان گلوگاه فروغ

نبی الله مجرلو فروغ گلوگاه
محمد عیسی کیانی فروغ گرگان
محمد بهرامی فروغ گرگان
لیلا شمس مجاهد صدیق از گلوگاه که بر اثر بیماری در اشرف ۳پر کشید وجاودانه شد 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود

مجاهد شهید رویا وزیری ومجاهد شهید بهمن مقدس جعفری ومادر گرامی مادر مقدس تهرانی چند خاطره ویاد بود مجاهد قهرمان رویا وزیری شغل ماما از تنکابن...