کتاب مجاهدان دلاوروشهیدان راه آزادی از رودسر وبی بالان قسمت دوم اطراف کلاچای و... زندگی ورزم قهرمانانی چون معصومه جمالی زندانی زمان شاه خائن- زهرا دادستان اسماعیل نوروزی شلمانی مجید بابایی شلمانی مجید واعظی رودسری اعظم شعبانزادهامیررضا پورهاشم زری داد ستان عنایت قاسمی محمود عابدی (فرزین )-خیرالله جوان عباس یا کیارحمتی-سکینه صادری مهرداد بابایی ماهرخ شاهراجی میر احمدمیر قاسمی-فریدون یوسفی هرمز حسن نژاد کیوان ابراهیمیاردشیر خانی حسین شاکری غلامرضا معادی
کتاب مجاهدان دلاوروشهیدان راه آزادی از رودسر
وبی بالان قسمت دوم
مجاهد شهید معصومه جمالی از زندانیان زمان شاه واز مسئولین مجاهدین در گیلان
وتهران واز هم بندی های اشرف رجوی در زندان شاه که در عملیات عقیدتی میهنی فروغ جاویدان به عهدش با خدا وخلق ورهائی میهن
وفا کرد وجاودانه شد
معصومه جمالی زندانی سیاسی زمان شاه خائن وهم بند اشرف شهیدان وشهید فروع جاویدان از رودسر
این
مجاهد والامقام از خواهرانی بودند که دردوران سیاه اختناق آریا مهری به نبرد با
دیکتاتوری شاهنشاهی پرداخته ودرسالهای دهه ۱۳۵۰ توسط ساواک به همراه
خواهرش درشهرستان رودسر دستگیر شد که این خبر مانند بمب در شهر منفجر ومردم را
نسبت به شاه وجنایتهایش هشیار ترنمود .خواهرمجاهد معصومه جمالی درزندان اوین هم
بند وهمسلولی اشرف زنان مجاهد خلق یعنی مجاهد قهرمان شهید اشرف رجوی بودند ودر
آنجا بیشتر با سازمان وایدئولوژی انقلابی اش آشنا شدند .و پس از آزادی اززندان به
مبارزه اش برعلیه دیکتاتوری شاه ادامه دادند وپس ازپیروزی انقلاب نیز جزو کادرهای
قهرمان مجاهد خلق بودند که درجنبش مجاهدین خلق شاخه رشت به نشر وترویج اندیشه های
مترقی وانقلابی مجاهدین دربین توده های قهرمان وتشنه گیلان پرداختند .
وجود
ایشان د جنبش گیلان وشهر رشت نقش بسیار باسزایی در موج پیوستگی خواهران مجاهد به
سازمان مجاهدین در گیلان ورودسر داشت ووی بعنوان الگوی زن مجاهد انقلابی درگیلان
ورودسرممتاز شد.
در
مراسم ازدواج ایشان که دردوران فاز سیاسی وپس از اعلامیه ضدانقلابی دادستانی مبنی
بر دستگیری کادرمرکزی مجاهدین درشهررودسر ودرست در کوچه روبروی ساختمان سپاه رودسر
برگذار گردید وتا سه ماه پس از آن سپاه ومزدورانش به آن وقوف نیافتند ودر این
مراسم خواهر مجاهد شهید اشرف رجوی به همراه تعداد زیادی از مادران مجاهد واعضای
مرکزیت سازمان شامل برادر مجاهد مهدی فیروزیان و... حضور داشتند
وحفاظت آن هم برعهده مجاهدین شاخه گیلان متشکل از شهرهای رشت ولاهیجان
ولنگرود ورودسر بود و در جهت مقابله با احتمال وقوف مزدوران خمینی وحمله احتمالی
به مراسم ۴ دستگاه قایق موتوری روشن به همراه رانندگانش درست در کنار خانه
خواهرمجاهد معصومه جمالی آماده بود تا درصورت حمله مزدوران به خارج
کردن اعضاء مرکزیت وسایر کادرهای ارزنده مجاهد خلق مبادرت نماید . اما سپاه کجا و
شگردهای انقلابی مجاهدین کجا !!!!!!!!!سپاه درست درروزی که این مراسم به میلیشیا
اعلام شد متوجه چنین مراسمی شد که فقط سه ماه تاخیرداشت !!!!!!
معصومه جمالی از زندانیان زمان شاه وشهید غملیات عقیدتی میهنی فروغ جاویدان
خواهرمجاهد معصومه جمالی پس از تشکیل ارتش آزادیبخش بااصرار خودشان از پاریس به منطقه منتقل شده ودر تشکیل یگانهای خواهران مجاهد خلق درارتش آزاددیبخش شرکت نمودند ودر عملیاتهای آن شرکت نموده ودر عملیات کبیرفروغ جاویدان هم قهرمانانه وارد شده ودرادامه نبرد شان بادودیکتاتوری دراین عملیات درخیل هزار وسیصد و۴۰ مجاهد شهیدی که خونشان را فدای ازادی خاق محرومشان کردندقرار گرفتند.
درود
برعزم ورزم این مجاهد خلق قهرمان که درنبرد با دودیکتاتور شاه وخمینی جلاد دمی
آسوده نزیست وهمواره درنبرد برای پایان دیکتاتوری ها نقش بسزایی داشت .
مجاهد دلیر زهرا دادستان از رزمندگان و از جاودانه فروغهای عملیات کبیر فروغ
جاودان
مجاهد شهید زهرا دادستان از قهرمانان بی بالان رودسر وشهید فروغ جاویدان
زهرای قهرمان از مليشياهاي پرشور سازمان بود سال در زندان رودسر بود در سال۶۶چهار ماه بعد تاسيس ارتش آزاديبخش به قرارگاههاي سازمان رفت.
وقتيكه ما وصل شديم و پيك سازمان سراغ ما آمد بدون هيچ درنگي جواب مثبت داد وسريع آماده شد كه بسمت پايگاههاي سازمان حركت كرديم در عمليات آفتات و چلچراغ فروغ جاوديدان شركت كرد در جريان عمليات فروغ جاوديدان شهيد شد مجاهد شهید زهرا دادستان ، خواهر رجبعلی(ناصر) داد ستان بود .
مختصری از بیگرافی مجاهد دلیر زهرا دادستان از بی بالان رودسر
خاطره اي كه هميشه بياد دارم اين بود كه وقتيكه خواستيم حركت كنيم رفتم خانه شان كه با مادرش خداحافظي كنم مادرش زمان بدرقه ما را از زير قرآن رد كرد و براي ما دعا كرد كه با سلامت برسيم بعد كه به قراگاههاي سازمان رسيديم پيام سلامتي داديم خيلي خوشحال شده بود فشارهايي كه روي خانواده شان بود تا كسي نديده باشد بسادگي باور نميكند
مجاهد شهیداسماعیل نوروزی شلمانی از قهرمانان شهید رودسر
اسماعیل فرزند یکی از اهالی شریف وخوشنام شلمان رودسر بود که شلمان بعدا جزءلنگرود شد وی برادری بسیار متواضع ودارای خصوصیات رادیکال وانقلابی بود وبه همین سبب مورد علاقه همه اعضای انجمن جوانان مسلمان رودسربود وی دانشجوی سال آخر بازرگانی دانشگاه تهران بود اما بعد که بیشتر با آرمانهای سازمان از جمله آرمان آزادی ودفاع از مردم آشنا شد بهمین خاطر ترک تحصیل نموده وتمام وقت درانجمن رودسر کار میکرد با افرادی که کار میکرد از جان ودل دوست میداشت واز خود مایه میگذاشت آموزش میداد وی از هیچ انتقادی نسبت به نفرات تحت مسئول وپیرامونش نمیگذشت وخود نیز درشنیدن انتقاد از خود بسیار مشتاق ودر قبول آن بطور باورنکردنی ای سریع وصریح بود وی مدتی در انجمن رودسر درفاز سیاسی ومدتی هم درفاز نظامی درتهران مسئولم بود ودرهردو برهه تنظیماتی بسیاررادیکال وانقلابی داشت وهمه اشتباهات واشکالاتم را بامن صفرصفر ودر حل آن کمک کارم بود از این بابت من بسیار به این مجاهد والا مدیون هستم وی در سال ۱۳۶۰ دستگیر ودرسال ۱۳۶۴ درزندان اوین تهران اعدام شد دوبرادرش بنامهای تقی وعلی نیز جزو شهدای سازمان مجاهدین میباشند.
شهید اسماعیل درزندان نیز سمبل مقاومت ودادن
روحیه به نفرات بود وی شدیدا زیر شکنجه برای گرفتن مصاحبه ازوی بود اما داغ حتی
شنیدن یک کلمه از وی برعلیه سازمان وبرادر مسعود که وی اورا بسیار عاشقانه دوست
میداشت رابردل وسینه لاجوردی جلاد گذاشت رژیم توسط بعضی از نادمین یک گروه باصطلاح
مارکسیتی پی برده بود که اسماعیل نفر دوم تشکیلات مجاهدین درشهرستان رودسر ودارای
اطلاعات بسیارذیقیمتی است اما وی خودرا به سادگی زد ومنکر همه چیز شد وبهمین علت
لاجوردی نسبت به او کینه ای شدید داشت وهمواره اورا مورد اذیت وآزار وشکنجه های
قرون وسطائی قرار میداد ولی هیهات ، او پیوندی عمیق با خدا وخلق داشت وبرای رهائی
خلق همه چیز را گذاشته وهمه سختیها را هم آگاهانه به جان میخرید .
درود
براسماعیل قهرمان که کلمه ای از اطلاعاتش رابرای دشمن فاش ننمود وخیلی از هوادران
توانستند به این سبب به ادامه فعالیتهایشان بپردازند.
مجاهدشهید
اسماعیل یک مجاهد اصولی وپایبند به انجام شعایر بود درانجام آن برای تحت مسئولینش
بسیار کوشا بود این مجاهد والا راز دار ووفا دار به سازمان وآرمان آزادی باقی ماند
شهادت را پذیرفت وبا پرچم هیهات به جنگ خمینی وپاسداران جهل وجنایت او رفت والگو
وجاودانه شد یادش گرامی وراه سرخش پر رهرو باد
مجاهد شهید مجید بابایی شلمانی میلیشای وفادار وراز دار که در ۱۸ سالگی بدست
پاسداران خمینی جلاد بشهادت رسید
با یاد مجاهد شهید مجید بابایی شلمانی
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: رودسرشغل: دانش آموزسن: 18تحصیلات: متوسطهمحل شهادت: تهرانتاریخ شهادت: 10-4-1361محل زندان: -
مجیدیکی از میلیشیاهای قهرمان دانش آموزی انجمن جوانان مسلمان شهرستان رودسر بود که درفازسیاسی در فروش نشریه مجاهد وسایر موارد ومسئولیتهای میلیشیا در رودسر بسیار فعال بود وبهمین علت مورد بغض وکین فالانژها وعناصر چماقدار دررودسر وهارترین شان موسوم به گروه ۷۲ تن که خیابان شریعتی رودسررا جولانگاه خود قرار داده وبسیارراست تر وافراطی تراز سپاه پاسداران رودسر بودندوتوسط فرماندار وشهردار وعلی انصاری استاندار جنایتکار ومعدوم گیلان ونماینده مجلس و... حمایت وتسلیح میشد وحتی نسبت به احکامی که قضات به اصطلاح دادگاه انقلاب درمورد مجاهدین اسیر میدادند حرف داشته وگاها خود راسا برعلیه آن اقدام دستگیر وشکنجه واعدام میکردند قرار داشت .
مجاهد شهید مجید بابائی از میلیشیاهای دلیر رودسرکه دردر ۱۸سالگی در اوین تیر باران شد
داشت وچون ۳۰ خرداد درشهرهای شمالی چندروز زودتر ازسایر استانها وشهرهای میهن یعنی بسیاری از شهرها شمال در گیریها از یکماه زودتر شروع شده بود علاوه بر آن در رودسر وشهرهای اطراف از روز ۲۴ خرداد جنگ وگریز بین هواداران ومیلیشیا ورژیم وباندها وپاسدارانش شروع شده بود ودر ۳۰ خرداد به اوج سراسری خود رسید وپس از آن سپاه وگروه ۷۲ تن برای دستگیری وشکنجه مجاهدین وهوادارانشان اقدام کرده بودند، مجید هم به ناچار برای ادامه مبارزه و جهت ادامه فعالیت های انقلابی اش به تهران رفت .
قاتلان مردم رودسر گروه مافیائي ۷۲ تن که تحت فروان علی انصاریان استاندار گیلان در رودسر واطراف دستگیر وشکنجه وکشتار میکردند
درتهران درارتباط با یکی ازبرادران مجاهد هم شهری اش که درتیم های عملیاتی سازمان بود قرار گرفت ودرابتدا قرار شد که به انجام عملیاتهای ایذایی وتک ویادونفره اقدام وسپس وارد تیم های عملیاتی شود مجید قهرمان درانجام اموری که بوی محول میشد بسیار کوشا بود ودرکوتاهترین زمان ممکن مبادرت به انجام ماموریتهای محوله میکرد ومعمولا درزمانی کوتاهتر از معمول به راندمان صددرصد میرسید ودرایام انتخابات ریاست جمهوری ای که به انتصاب سید علی خامنه ای ولی فقیه کنونی ارتجاع به ریاست جمهوری انجامید در تخریب پوسترهای انتخاباتی به راندمانهای بسیار شگفت آوری رسیده بود مثلا در عرض ۶ ساعت توانسته بود کلیه پوسترهایی راکه دردوخیابان بهبودی وشادمان نصب شده بود را به میزان بیش از ۸۰ درصد تخریب ویانابود نماید وبه همین علت مورد تشویق قرار گرفت ودرساعت ۱۲۰۰روز دهم مهر ۱۳۶۰ که روزانتخابات ریاست جمهوری بود وقرار بود که درساعت ۱۲۳۰ همانروز تسلیح شده واولین عملیاتش راانجام دهد دریکی از خانه ها مورد هجوم پاسداران قرار گرفت وچون آن خانه درمالکیت پدر وی که یکی ازتجارصاحب نام برنج درشهرستان رودسر بود وی نباید ونمیتوانست ازآنجا بگریزدبه همراه مسئولش دستگیر شد وبلافاصله به زندان اوین منتقل شدند اما چون بخاطر دستگیریهای گسترده روز پنجم مهر زندان اوین جانداشت ازتحویل آنان خودداری واین دوبه زندان کمیته معروف به باغ لاهوتی پشت باغ شاه سابق منتقل وسه شبانه روز درآنجا بودند وتوسط یکی از برداران که درآنجا نفوذی بود توجیه شده وایندورا برخلاف عرف معمول دریک اتاق قرارداده وگفته شد که بنشینند وهمه حرفهایشان رایک کاسه کنند که ابتدا ایندوبرادر مجاهد اینمورد را یک توطئه قلمداد کردند اما پس از راهنمایی سایرزندانیان وتوضیح آن برادرنفوذی که دردوروز بعد دردرگیری دردرب ورودی همان کمیته توسط پاسداران کمیته چی مورد سوء ظن قرار گرفته وشهید شد ومتاسفانه بجز اسمش که مصطفی بود وشاید هم مستعار بوده باشد هیچ مشخصاتی از آن برادر مجاهد شهیددردست نیست مجید وبرادر همراه ومسئولش توانستند دراین مدت همه حرفهایشان را یک کاسه کنند وقرار شد که گفته شود مسئولش همشهری ومیهمان وی وکارگر یک صافکاری در خیابان ستارخان است که قبلا درهمین مورد عادی سازیهایی درمحل شده بود میباشد آنان درکمیته هشت که همان کمیته پشت باغشاه بود مورد بازجویی شکنجه قرار گرفته وحتی در معرض اعدام مصنوعی هم قرار گرفتند اماپاسداران جانی ازاینکارها به هیچ چیزی نرسیدند.
پس
از انتقال آنان به اوین که با سه خودرو وحفاظت بالا انجام شد مورد اتهام قتل یکی
از پاسداران که شب انتخابات یعنی شبی که منجر بدستگیر ی آنان شد بنام مهدی خلوصی
قرار گرفته ودرهمین مورد بازجویی شدند و کلتی را که مجید برخلاف فرمان مسئولش
حاضرنشده بود آنرادر فاضلاب خانه بیاندازد ودر محل کف شور ظرفشویی جاسازی کرده بود
ودر بازرسی از آنجا توسط فلزیاب کشف شده بودبعنوان کلت عملیاتی همان ترور درپرونده
آنا ن قرار گرفت .چون درروز اول بعلت شلوغی دستگیریهای ۵مهرازاین
دوبرادر بازجویی نشده بود مجید یکبار به مسئولش که درکنار هم بودند گفته بود مثل
اینکه از بازجویی وشکنجه ماخبری نیست اما هنوز جمله اش به پایان نرسیده بود که
فریاد یکی ازخواهران قهرمان مجاهددرزیر شکنجه که پاسدران را رذل وجانی خطاب میکرد
اورا ازاشتباه درآورد اما مجیددر بازجویی های متعددی که همرا با شکنجه های فروان
ووحشتناک درشعبه هقت دادستانی اوین وتوسط علی ربیعی بانام مستعار عباد وبقیه انجام
شد هیچ چیزی را قبول نکرد ویک کلمه هم از تعهدی که درمورد راز داری ووفای به عهد
داده بودکوتاه نیامد ولی چون این خانه بنام پدر وی بود ومسئول وی توسط اهالی محل
وخود مجید بعنوان میهمان واینکه هیچوقت آنجا نبوده بود شناسایی شد عاقبت مجیدرادر
روز عید فطر سال ۱۳۶۱ اعدام کردندکه علتش این بود که پدرش حاضرنشده بود مبلغ ۶
میلیون تومان درآنزمان به محمدی گیلانی بپردازد واوهم تهدید کرده بود که اگرتاعید
فطراین پول نرسد روز عید فطر مجیدرا اعدام میکند ومسئولش پس از
سپری کردن حدود ۶ سال درزندانهای اوین وقزلحصار وگوهردشت
وزندان رودسر آزاد شد به منطقه عملیاتی آمدوهم اکنون در ارتش ازادیبخش ملی ایران
به انجام وظایف انقلابی ا ش مشغول میباشد .
درود
برمجید بابایی معرف به مهدی رضایی رودسر که شکنجه های طاقت فرساررا تحمل نمود اما
کلمه ای برخلاف صحبتهایی که با مسئولش هماهنگ کرده بودند دربازجویی نگفت وبه عهدش
باخدا وخلق وفا نمود وجانش رادرراه آزادی خلق ومیهنش فدانمود.
مجیددوبار
درحسینیه که با کمک بچه ها توانست با پذیرش ریسک بالا خودش را به مسئولش برساند بوی
رساند که هیچ چیزی را درموردت نگفته ام وخیالت راحت باشد.مجید یک میلیشیای جوان
وگلی از باغ فرمانده انقلاب نوین ایران مسعود ومریم بود که درحدود۱۹سالگی به کاروان
شهدای انقلاب نوین ایران پیوست وجان پاکش را فدیه آزادی خلق ومیهن نمود .
مجاهدشهید مجید واعظی رودسری
با یاد مجاهد شهید مجید واعظی رودسری
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: رودسرشغل: شغل آزادسن: 26تحصیلات: -محل شهادت: رودسرتاریخ شهادت: 7-10-1361محل زندان: -
مجاهد شهید مجید واعظی در دوران دبستان
نام: مجید نام خانوادگی : واعظی رودسری
محل تولد: رودسر تحصیلات : دانش آموز
شغل : دست فروش سال شهادت :۷دی ۱۳۶۱
محل شهادت : رودسر
مجاهد شهید مجید واعظی وگروهی از همکلاسی هایش از رودسر
مجاهد شهید علی قربان نژاداز مسئولین انجمن مسلمانان رودسر که بدست پاسداران
وبه فتوای خمینی بشهادت رسید
با یاد مجاهد شهید علی قربان نژاد
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: رودسرشغل:سن: 32تحصیلات: لیسانسمحل شهادت: رشتتاریخ شهادت: 0-5-1367محل زندان: -
نام :علی
نام خانوادگی : قربان نژاد
محل تولد : چماقستان رودسر
تحصیلات : دانشجوی دانشکده ریاضی دانشگاه تبریز(لیسانس)
مجاهد شهید علی قربان نژاد از مسئولین انجمن مسلمانان رودسر
علی
قهرمان مسئو ل انجمن جوانان مسلمان رودسر ودانشجوی دانشکده ریاضی دانشگاه تبریز از
جوانان قهرمان وانقلابی چماقستان رودسر بود که قرآن ونهج البلاغه را
ازبربودوهمواره درشرح مباحث وپیشبرد بحثها از آیات قرآن وخطبه های نهج البلاغه کمک
میگرفت .علی که مسئول انجمن جوانان مسلمان رودسر بود در واقع یک مسئول تمام عیار
تشکیلات رودسر بود. از ویژیگی هایش این بود که کارها را سهل وساده میکرد وهمیشه
بخش های سخت را خودش داوطلبانه میپذیرفت بعبارتی او مطلقا نمیشود ونمیتوان را قبول
نداشت وی کادری همه جانبه بود ودررودسر همه او را از اعضای بالای سازمان
میدانستند. علی جوانی قوی هیکل ودرشت اندام بودشاید قدش بیش از ۱۹۰ بودوهیکلش هم
بسیار قوی واین خود اورا درهمه کارهای یدی پیش قدم میکرد من مطلقا وهیچگاه حب جاه
ومقام رادراو ندیده بودم بسیار متین وافتاده بود واین وضع برایم یک آموزش بود
درانتقاد کردن وانتقاد پذیری سرآمد همه اعضای انجمن بود بعداز تسخیر انجمن منزل ما
بعنوان انجمن مخفی رودسر انتخاب واعضای اصلی انجمن معمولا به آنجاتردد میکردند،
علی قوانین وضوابطی برای ورود وخروج به آنجا وضع کرده بود ودر مورد انجام دقیق این
ضوابط برای همه نفرات ذره ا ی کوتاه نمی آمد وی در خوراک وپوشاک نمونه یک مجاهد
انقلابی بود لباسش درعین سادگی بسیار پاکیزه بود ودر خوراک شدیدا رعایت میکرد که
غذایش بسیار ساده باشد وچون وی اغلب اوقات بدلایل موضع مسئولیت در منزل ماغذا
میخورد در مورد نوع غذا وعدم تهیه غذایی بهتراز سطح متوسط بسیار سختگیر بود وبارها
سر همین موضوع بمن توجه میداد که باید اکیدا این موضوع رارعایت کنیم در قبال
مسئولیت وتعهد بسیار جدی و نونه بود وانجام دقیق دستورات بالا برایش مانند بایدی
بود خوب یادم است وقتی متوجه شد تراکتهای روز اول ماه مه (( روزکارگر )) به مقدار
بسیار زیادی هنوز نصب نشده باقی مانده است ساعت ۰۲۰۰ مرا بیدار کرد وباتفاق معاونش
مجاهد شهید اسماعیل نوروزی برای نصب آنها برروی دیوارهای سطح شهررودسر
اقدام کردیم ودرعرض سه ساعت باسازماندهی بسیار دقیق همه خیابانها سطح شهررودسر را
مملو از تراکتها وبنرهای روز کارگر نماییم ومیلیشیای رودسر هیچ وقت باور نکرد که
آن کار نتیجه سه ساعت کار سه نفراست ومدعی بودند که از شهرهای مجاور مانند لنگرود
ولاهیجان نیرو برای نصب تراکت وبنر کمک گرفته ایم .در مورد انجام وظایف محوله
بسیار جدی ومو شکاف بود وبارها طراحی هرکاری را چک ودرچک آن ازدیگران مشورت میگرفت
من خوب یادم است سرحفاظت مراسم ازدواج مجاهد شهید معصومه جمالی بایکی از بردارن
مرکزیت سازمان که درشهررودسر ودرکوچه روبروی سپاه رودسر بودچنان طراحی دقیق
وموشکافانه ای کرد وچون دادستانی ضدانقلاب ایران حکم دستگیری اعضای مرکزیت سازمان
راداده بود روی سری بودن طرح وانجام دقیق وظایف با من که مسئولیتش راباکمک
ازمیلیشیاهای شهرهای لاهیجان ولنگرود ورشت بمن سپرده بود خیلی زیادکار میکرد((
دراین مراسم قراربود سردار شهید خلق موسی خیابانی هم شرکت کنند که درآخرین لحظات
کنسل شد اما برادران مجاهد مهدی فیروزیان ومجید معینی ومحمود احمدی واستاد جلال
گنجه ای که بدلایل فعالیتهایشان درکاندیداتوری ریاست جمهوری برادر مسعود درشهرستان
رودسر مورد تعقیب سپاه ودادستانی رودسر بودندوخواهر مجاهد اشرف رجوی از شرکت
کنندگان آن بودند ودقیقا همه کارها را چندین بار چک ومانور میکردیم ما
برای خروج این نفرات در صورت حمله ودادستانی طرح چند دقیقی وسریع ریخته و۵ دستگاه
قایق موتوری روشن را با حضور رانندگان هوادارش درسرتاسر
برنامه دررودخانه مجاورخانه ای که مراسم درآن اجرا میشد قرار داده
بودیم .برای اینکه این موضوع درز نکند مادران انجمن رودسردر آخرین دقایق از
انجام آن مطلع شدند وتازمان شروع مراسم اطلاعات آن درز نکرد ومن شخصا
مادران را با خودرویی از محل اقامتشان تا محل مراسم اسکورت ومنتقل میکردم. باید
متذکر شوم که سپاه تا سه ماه پس ازانجام مراسم از آن بی اطلاع بود.واین مسئله
آنقدر عالی طراحی شده بود که تعدادی ازمادران فکرهای دیگران میکردند وتا لحظه
مراسم هم کسی متوجه آن نشده بود .
درفاز
نظامی بدلیل شناخته شدگی علی قهرمان درشهرستان رودسر تردداتش سیار سری میباست
انجام میشد تا از شناسایی ودستگیری احتمالی اش جلوگیری میشداما متاسفانه دریکی
ازاین ترددات وی مورد شناسایی پاسداران ضد خلقی سپاه رودسر قرار گرفت ودردرگیری ای
که برای دستگیری اش انجام شد با شرکت گله ای از وحوش سپاه وبسیج شدیدا مضروب
ودستگیر شد وفورا بزیر شکنجه برده شد اما وی بامقاومتی مثال زدنی مطلقا هیچ چیزی
حتی هواداری از سازمان را نپذیرفت ودر مواجهه باعناصر واداده منکر شد وهمه موارد
را به برادر شهیدش ابراهیم قربان نژاد که قبل ازاو دستگیر واعدام شده بود منتسب
داده ومیگفت بدلیل شباهتم با ابراهیم اینها اشتباه میکنند وباآنکه بازجوها
وپاسداران روی مسئول بودنش هیچ شکی نداشتند اما وی همه شکنجه هارا تحمل کرد ومطلقا
هیچ اطلاعی ازاطلاعات بسیار زیادش ازتشکیلات انجمن رودسر بدست دشمن نداد هرچند که
بعدا یکی از اپورتونیستهای چپ نما که مدتی عضو انجمن رودسر بود دوبعدا هوادار یک
جریان اپورتونیستی چپ نما شده بود اکثر اطلاعاتی راکه سپاه میخواست رادراختیارانان
قرا داد اما علی قهرمان همه را تکذیب کرد .
ووقتی
سپاه وداد ستانی رودسر دراثرخیانت یکی از هوادران بنام سبحان مرااز اوین به روسر
منتقل کرده بودند این خود علی بود که دراولین لحظات بامن تماس گرفت وبا پذیرش
ریسکی که داشت همه مواردی را که سبحان درموردمن گفته بود ونحوه باز جویی ام
دردادستانی وشکنجه گاه چالوس که مرکز گیلان ومازندران رژیم بودبرایم تشریح نمود که
در بازجویی ای که توسط احسانی سربازجوی چالوس وملقب به لاجوری گیلان
ومازندان شدم کمک بسیار شایانی ازگرفتن این اطلاعات بمن شده بود.
من
درمدتی که درزندان سپاه رودسربودم متوجه ایجاد تشکیلاتی بسیار قوی توسط علی قهرمان
درزندان رودسر جهت مقابله باتوطئه های رژیم شدم ودیدم که علی با پذیرش ریسک های
فراوان وروزانه چه اندازه درپیشبرد خطوط سازمان وشکست توطئه های دشمن ضد بشری موفق
عمل نموده بود علی واقعا کادری بسیار باارزش برای سازمان بود وهمه موارد تشکیلاتی
رادرزندان رودسر بوسیله شخص خودش حل وفصل میشد بدون اینکه کوچکترین آتویی بدشمن ضد
بشری داداه شود وهرزندان رفته ای میداند که این مهم درشرایطی که درزندان های
جمهوری اسلامی ایجاد شده بود مستلزم پذیرش چه ریسک بالایی بود.عاقبت رژیم ضد بشری
نتوانست وجود وی رادرزندان تحمل کند واورا هم در جریان قتل ام ۱۳۶۷ اعدام نمود
وعلی قهرمان ر ا که از لحظه دستگیری همواره میدانست که جزاعدام هیچ سرانجامی برایش
نخواهد بود وهمه طرح هایش برای فراراز زندان هم بعلت مراقبت۲۴ ساعته از شخص وی به
شکست انجا میده بود در یکی ازروزهای تابستان ۶۷ به دارآویخت .
آری
مجاهد قهرمان علی قربان نژاد به آرزویش که شهادت درراه آرمان والای ایجاد جامعه بی
طبقه توحیدی ودفاع از حقوق مردم بود رسید علی دلیر به عهدش با خدا وخلق وفا کرد
وجاودانه شد درود براین مجاهد والا مقام یادش گرامی وراه سرخش پر رهرو
باد .
انتخاب کردهام که چون حسین
عاشقانه
جان خود فدا کنم
زندگي شوم براي
ديگران
دین
خود به مردمان ادا کنم
انتخاب کردهام در این مسیر
از
میان خنجر و خدنگ و تیر
پس بگیرم این فلات خسته را ز شیخ پیر
این
فقیه دین فروش شب ضمیر
لحظهای نمانم از خروش
تا
دمی که ناگهان شوم خموش
یا به عزم آتشین زنم شراره
پرخروش بر سکوت
ظلمت عبا به دوش
انتخاب کردهام که چون حسین
عاشقانه
جان خود فدا کنم
زندگي شوم براي
ديگران
دین خود به مردمان ادا کنم
مجاهد شهید اعظم شعبانزاده از رودسر که بدست پاسداران خمینی بشهادت رسید
با یاد مجاهد شهید اعظم شعبان زاده
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: رودسرشغل: -
سن: 0تحصیلات: -محل شهادت: رودسرتاریخ شهادت: 0-5-1367محل زندان: -
مجاهد
شهید اعظم شعبانزاده ازخواهران مجاهد میلیشیای انجمن جوانان مسلمان رودسر
ودرخانوادها ی مذهبی ومترقی رشد کرد ودر نوجوانی به مجاهدین پیوست ودرفعالیتهای
فاز سیاسی بسیار جسورانه و قهرمانانه عمل میکرد وبه همین علت مورد بعض وکین
بسیجیان وپاسداران بود وچون در خیابان شهدای رودسر که خیابانی تقریبا آزاد شده بود
وهیچ فالانژ یا چماقداری نمیتوانست در آن وارد شود ،زندگی میکرد بغض وکین حیوانی
پاسداران به افرادی که در این محدوده زندگی میکردند ضریب میخورد .
مجاهد شهید اعظم شعبانزاده از رودسر
پدر
اعظم شهید شغل خیاطی داشت وشخصی بسیار فهیم ومورد احترام همه اهالی شهر بود وشهادت
اعظم توسط پاسداران ضربه دیگری به دجالیت در پرده دین خمینی وپاسدارن جنایتکارش
بود واین خونهای پاک واین جوانان صادق پاک وفداکار سبب میشد که خمینی را از ماه به
چاه بکشند چون مردم میگفتند : خمینی همه جوانانی که مردم دوست واز
منافع خلق دفاع میکنند وچیزی برای خودشان نمیخواهند را بشهادت
میرسانند ودرعوض یک مشت مرتجع چماقدار را تقویت وحاکم جان ومال مردم
میکند اشاره به بسیجیانی که دارای سابقه بسیار بد اجتماعی در شهرستان رودسر بودند
برای مثال مثال پاسداری که اسم مستعارش رضایی واسم اصلی اش محمد محافظت
کار وسربازجوی سپاه رودسر بود در فازسیاسی دربازارروز رودسر در پناه حمایت های
باند ۷۲ تن وپاسداران جنایتکارضبط صوت روشن بردوش ترانه های آنچنانی را پخش
ودربازار روز میگشت وبه آزار واذیت مردم بويژه هواداران سازمان میپرداخت امثال این
جنایت کار بودند که اردشیر خانی وبسیاری از هواداران بی بالان را شکنجه وبقتل
رساندند.
مجاهد شهید امیررضا پورهاشم از رودسر که در اراک بشهادت رسید
با یاد مجاهد شهید امیر رضا (سعید) پورهاشم تبریزی
- زندگینامه شهیدان
- 1387/01/19
محل تولد: رودسرشغل: دبیرسن: 23تحصیلات: -محل شهادت: اراکتاریخ شهادت: 27-6-1360محل زندان: -
نام: امیر رضا
نام خانوادگی : پور هاشم
تولد :۱۳۳۷
محل تولد :
رودسر
مجاهد دلیر امیر رضا (سعید پور) هاشم از رودسر
وی
برادر بزرگ خواهرمجاهدشهید ثریا پورهاشم است که ازخواهران مسئول انجمن جوانان
مسلمان رودسربودندوخودشان درعملیات کبیر فروغ جاویدان درحالیکه فرماندهی یک یگان
ادوات ارتش آزادیبخش ملی ایران راداشتند به تعهد خویش با خدا وخلق وفا نموده وجانش
را فدیه آزادی خلق محبوبش نمودند این خواهرمجاهد درفازسیاسی بخاطر
اختلافی که باهمسرش درمورد فعالیت سیاسی پیدا کردند همسرش را طلاق داده وبه ادامه
فعالیت سیاسی درانجمن جوانان مسلمان رودسراداامه دادند اما مجاهد شهید امیررضا
پورهاشم که برادرکوچکترش الله یارپورهاشم دریکی از عملیاتهای
گردانی درمنطقه کردستان به شهادت رسیده است متولد سال ۱۳۳۷ دررودسر
بودند و دانشجوی مستقردر شهرراراک بود که درآنجا به یکی از فرماندهان سازمان
دراراک تبدیل شد وعملیاتهایی راطراحی وهدایت نمود ودراراک دستگیر ودر همانجا به
شهادت رسید .خانواده پورهاشم یکی از خانواد ه های بسیارفعال هوادار سازمان بود که
امکانات فراوانی رابرای ادامه مبارزه دراختیار سازمان وانجمن قراردادند ومادر
قهرمان شان نیز یکی ازمادران بسیار فعال درشهرستان رودسر بودند واز تشکیل دهندگان
انجمن مادران شهدا وزندانیان سیاسی درمنطقه بودندودرفاز سیاسی نیز درهدایت
فعالیتهای مادران در شهر وروستاهای شهرستان رودسر که بالغ ۷۲۰ پارچه آبادی را شامل
میشودبسیار فعال بودند.یادش گرامی وراه سرخشان پر رهرو باد
زهرا دادستان – زري دادستان – رجبعلی(ناصر) دادستان – محمود عابدي – مهدي
زادرمضان – علي زادرمضان هم اين شش شهيد باهم فاميل هستند.
مجاهد دلیر قهرمان سربدار زری داد ستان
مجاهد
شهیدزری دادستان خواهر زهرا دادستان است که از شهدای فروغ جاودان میباشد زری
قهرمان از مليشياهاي دانش آموزي سازمان واهل بی بالان بود يك بار
در سال 60 دستگيرشد و بعد از آزادي از زندان دوباره به سازمان وصل شد و به فعاليت
خود ادامه داد و درسال 61 دوباره دستگيرشد و علي رغم اينكه دوران محكوميت خودش را
ميگذراند در جريان قتل عام زندانيان سیاسی سال ۶۷ بخاطر حرمت كلمه
مجاهد خلق به شهادت رسيد برادرش ناصر دادستان هم از قهرمانان شهید مجاهد خلق
میباشد
مجاهد قهرمان عنایت قاسمی از
شهدای سرفراز مجاهد خلق
مجاهد شهید عنایت قاسمی ، ۱۶ ساله اهل بی بالان و از میليشاي دانش آموزي بود بعد از سي خرداد به فعاليت خود ادامه داد و به پشتيباني تيمهاي جنگل پرداخت در شب ۲۹ اسفند سال ۶۰ سر باز جوي زندان روسر براي دستگيري او به خانه شان رفت و او را دستگير كرد و به زندان رود سربرد و شروع به باز جويي و شكنجه او كرد و هر چقدر كه اوشكنجه كردند و ديدند كه حرف نمي زند حسن سال ديده سر باز جو جنایتکار عصباني ميشود و با قنداق كلت به سرش ميزند و عنايت بيهوش ميشود و بعد كه هر چقدر تلاش كردند نتونستند او را بهوش بياورند درنهايت خون اورا ميكشند و جسدش را در اطراف شهر رود سر دفن ميكنند بعد كه خانواده اش مراجعه كردند در نهايت گفتند كه چنين كسي را به اينجا نياورده اند و هيچ اطلاعاتي به خانواده اش تا كنون نداده اند و كسي خبر دقيق از محل دفن او ندارد
مجاهد شهید محمود عابدی (فرزین )
محمود عابدی سمبل یک میلیشا ومجاهدپر شور بود.
او متولد ۱۳۴۳- ۱۹ ساله واهل بی بالان رودسر از مليشياهاي فاز سياسي بود و درسال ۶۰ دستگير شد وبعد چند ماه از زندان آزاد شد و بلافاصله به سازمان وصل شد وشروع به فعاليت كرد و مسئول پشتيباني واحد هاي عملياتي بود در سال ۶۱ دوباره دستگيرشد و هرچقدر او را شكنجه كردند هيچ اطلاعاتي به دژخيمان نداد ودر تير ماه سال ۶۲ اوراعدام كردند شبي كه حسن سال ديده سر بازجوی جنایتکارآمد و او را صدا كرد از همه بچه هاي هم سلولي خدا حافظي كرد و زمان رفتن براي اعدام سرود میليشا راميخواند از انجائيكه هيچ اطلاعاتي به دژخيمان نداده بود خانواده اش كه به دادستاني رودسرمراجعه كرده بودن كه چرا اورا اعدام كرده ايد گفتندكه او درترور حاج حسين عبدا لحسين رضايي دست داشته درصورتيكه اين آخوند را تيمهاي عملياتي بعد از دستگيري او اعدام انقلابي كرده بودند
مجاهد شهید خیرالله جوان پشتیبان تیم های عملیاتی جنگل
مجاهد خلق خیرالله جوان متولد ۱۳۴۳ و۲۴ ساله ديپلم اهل بی بالان بود و هوادارسازمان مجاهدين بود و پشتيبان تيمهاي عملياتي بود او در سال ۶۲ دستگير شد و در زير شديدترين شكنجه ها بود ولي به دشمن هيچ اطلاعاتي نداد وبه ۱۵ سال زندان محكوم شد از زندانيان مقاوم بود با روحيه شاداب و جدي هر گز غم اندوه در چهره اش ديده نميشد مجاهدي مصمم وجدي در امر مبارزه و ايستادگي بر اصول سازمان كه درنهايت هم براي حفظ حرمت كلمه مجاهدخلق در جريان قتل عام زندانيان مجاهد در سال ۱۳۶۷ اعدام شد.
مجاهد دلیر عباس رحمتی (کیا رحمتی )
عباس رحمتی (کیا) اهل بیبالان در انقلاب ضد سلطنتی شرکت فعالی داشت و بعداز انقلاب هم در کسوت یک ملیشیا مجاهد خلق با راه اندازی انجمن جوانان مسلمان فعالیتهایش را ادامه داد و بعد از سی خرداد از تیم ها ی عملیاتی بود و شجاعت و دلاوری او سر زبان همه بود بعد از دستیگری در سال ۶۰ علیرغم اینکه مورد شکنجه های وحشیانه ای که قرار گرفت ولی استوار و محکم روی اصول سازمان ایستاد و در بی دادگاه رژیم هم از آرمان سازمان مجاهدین دفاع کرد و ۲هفته بعد از دستگیری در رودسر دژخیمان سپاه او را اعدام کردند
مجاهد قهرمان سکینه صادری :
مجاهد شهید سکینه صادری اهل بی بالان بود و در جریان انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷ شرکت فعال داشت و بعد از پیروزی انقلاب فعالیتهایش را با سازمان مجاهدین بعنوان یک ملیشیا ادامه دادبعد از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ به فعالیتهایش ادامه داد و درتابستان سال ۱۳۶۰ در رشت دستگیر شد و مدتی بعدبدست پاسداران شقاوت پیشه خمینی در رشت اعدام شد
مهرداد بابایی مجاهد دلیر
از قهرمانان شهید جنگل:
او دیپلم رشته علوم تجربی متولد ۱۳۴۲ اهل بیبالان و از ملیشای مجاهد خلق بود و بعداز ۳۰ خرداد از تیمهای عملیاتی جنگل بود و در سال ۱۳۶۱ دستگیر شدو در تابستان ۱۳۶۲ در زندان رودسر بدست پاسداران جنایتکار خمینی بشهادت رسید
ماهرخ شاهراجی شیر زن مجاهد خلق واز سربداران قتل عام ۶۷ :
ماهرخ
از میلیشاهای سازمان و اهل بی بالان و متولد ۱۳۴۱ بودو بسیار فعال و پر
شور بود و بعد از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ بصورت مخفی به فعالیتهایش با سازمان ادامه
دادو در زمستان سال ۱۳۶۲ دستگیر شد و بعد از تحمل شکنجه های بیرحمانه دژخیمان
خمینی در زندان رودسر در سال ۱۳۶۷ علی رغم اینکه دوران محکومیتش را میگذراند در
جریان قتل عام زندانیان مجاهد برای حفظ حرمت کلمه مجاهد خلق اعدام شد .
مجاد دلیر میر احمدمیر قاسمی از قهرمانان سربدار سال ۱۳۶۷ :
اهل
بیبالان رودسر بود دیپلم و ورزش کار بود و در علی رغم انیکه به ۱۵ سال زندان محکوم
شده بود در سال ۱۳۶۷ در جریان قتل عام سال ۱۳۶۷ در زندان رشت اعدام شد
مجاهد دلیر فریدون یوسفی امداد گر تیمهای جنگل از بیبالان رودسر
مجاهد
شهید فریدون یوسفی متولد ۱۳۴۳ و اهل بیبالان بود و از سال ۱۳۶۰
فعالیتهایش را با سازمان شروع کردو پشتیبان و امداد گر تیمهای جنگل بود و نفرت
زخمی را مداوا میکرد او در بهمن ۱۳۶۲ دستگیر شد و مورد شدیدترین شکنجه ها قرار
گرفت و به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود و در
سال در جریان قتل عام سال ۱۳۶۷ به فتوای خمینی شیاد وجلاد ضد بشر
وبدست پاسداران ودژخیمان ،در زندان رشت بخاطر وفاداری به آرمانهای
سازمان مجاهدین ودفاع از کلمه مقدس مجاهد اعدام شد
مجاهد قهرمان هرمز حسن نژاد از قهرمانان قتل عام ۶۷ از بی بالان رودسر
اومتولد
۱۳۴۴ و اهل بیبالان بود مدتی در زندان رودسر و سپس در زندان قزلحصار بود او به
20۲۰ سال زندان محکوم شده بود و درسال ۱۳۶۷ در زندان رشت در جریان قتل عام
زندانیان اعدام شد و او برادر اسماعیل حسن نژاد و دومین شهید خانواده بود
مجاهد شهید ،قهرمان وفا دار
خلق کیوان ابراهیمی
مشخصات شهيدان
منبع گزارش : اسماعیل جامع
نسبت منبع با شهید: دوست
نام و نام خانوادگي شهيد: کیوان
ابراهیمی
تاريخ شهادت :(روز و ماه و سال بفارسی نوشته شود)
....بهمن هزار سیصد شصت دو
تعلق گروهي : ....
مجاهد خلق
1-نام شهيد: (بصورت حروفي درجدول زير نوشته شود) …
ک |
ی |
و |
ا |
ن |
|
|
|
|
|
2-فاميل شهيد : (باهرپسوند وپيشوندي كه دارد بصورت كامل
حروفي نوشته شود) …
ا |
ب |
ر |
ا |
ه |
ی |
م |
ی |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
3-نام مستعار: ندارد
4-نام پدر: عبدالرحیم
5-جنسيت(زن/ مرد): مرد
6- شهر و استان تولد: رودسر(بی بالان ) گیلان
7-تاريخ تولد:1343
8-سن: 19سال
9-تحصيلات: (بي سواد- ابتدايي- دانش آموز-
دبيرستان-ديپلم- تربيت معلم- دانشجو- ليسانس- فوق ليسانس- دكتري): دبیرستان
10-شغل: ندارد
11-وضعيت تاهل : مجرد
12-تعداد فرزندان: ندارد
13-محل شهادت / نحوه شهادت (تيرباران
–اعدام –درگيري-زيرشكنجه و . . .) :
.....در 22 بهمن سال 1362 چند روز بعد از دستگیری او جسد
سوخته اورا به خانواده اش تحویل دادند من ( اسماعیل جامع )در ۲۳
بهمن سال 1362 که دستگیر شدم به انفرادی( زندان سپباه رودسر) که رفتم همه دیوار
سوخته بود وبوی سوختگی همه جا بود بعد فهمیدم که کیوان ابراهیمی در همان سلول
انفردای بوده است که از انجا جسد سوخته او را به خانواده اش تحویل دادند
14-تعداد شهداي خانواده همراه با اسم و نسبت و تاريخ شهادت:
....
15-محل زندان – دفن( شهرو نام گورستان و شماره قبر... )
و ارگان اعدام كننده :
....زندان سپاه رودسر محل دفن امام زاده امیربنده بی
بالان از توابع رودسر
ارگارن اعدام کننده سپاه رودسر
16. درجه
وثوق (حتماً
به درصد نوشته شود): صد درصد
17-هر گونه اطلاعات ديگر در مورد شهيد اعم از عکس شهيد، عكس مزار، وصيت
نامه و دستخط شهيد :
کیوان ابراهیمی ،متولد ۱۳۴۳ واهل بی بالان بود و از ملیشیای دانش اموزی بود او یکی از بهترین رزمی کاران منطقه بود بعلت فعالیتهایش مورد کین پاسدارن قرار گرفت و در سال ۱۳۶۰ دستگیر شد و بعد چند ماه آزاد شد بلافاصله بعد از آزادی از زندان دوباره به سازمان وصل شد و به فعالیتهاش با تیمهای عملیاتی جنگل ادامه داد و دربهمن سال ۱۳۶۲ مجددا دستگیر شد و مورد شدید ترین شکنجه ها قرار گرفت و بخاطر اینکه به دشمن هیچ اطلاعاتی ندهدواسرار خلق وسازمانش را حفظ کرد مورد شکنجه وحشیانه قرار گرفت اما شکنجه گران در برابر پایداری او بزانو درآمدند ودر یک طرح جنایتکارانه در سپاه رودسر زنده زنده او را آتش زدند بعد هم اعلام کردند که او اقدام به خودسوزی کرد و در اثر جراحات وارده به شهادت رسید
مجاهد شهید اردشیر خانی که در سال ۱۳۵۹ بدست سپاه جهل وجنایت وباند
۷۲ تن رودسر وحمله به خلیفه محله اطراف املش زخمی وزجر کش شد
خلیفه
محله از روستاهای اطراف املش است که ملا هودارای سازمان در فاز سیاسی بود که در
سال ۱۳۵۹ مزدوران سپاه برای سرکوب و دستگیری هواداران سازمان به خلیفه محله املش
هجوم میبرند ولی با مقاومت هواداران مواجه میشوند و شروع به تیر اندازی میکنند و
مردم هم به کمک هوداران می آیند و هدف اصلی دستگیری اردشیر خانی بود که ازاینکه
چون مردم وارد شده بودند و نمیتوانستد او را دستگیر کنند مجدد شروع به تیر اندازی
میکنند و مادران وارد میشوندو نفرات سپاه را خلع سلاح میکنند در این مرحله مزدوران
سپاه و نفرات حزب اللهی شروع به تیر اندازی زمینی میکنند و تعدادی از مادران و
خواهران را هم مجروح میکنند و در نهایت هم اردشیرخانی هم مجروح شده بود را با
خودشان میبرند اول به بیمارستان لنگرودمیبرند و انجا مزدوران مانع رسیدگی پزشکی
میشوند و اورا به بیمارستان لاهیجان میبرندو همانجا هم مجدد مانع رسیدگی به اردشیر
میشوند وبعد او را به رشت میبرند و آنجا هم سپاه میگوید که اومنافق است و بخاطر
خونریزی ناشی از جراحت گلوله زجر کش و در بیمارستان رشت بشهادت میرسد.
صبح
روز بعد پیکر اردشیر را به مسجد خلیفه محله میبرند و زمان خاکسپاری او که خود سپاه
داشت انجام میداد دوباره درگیری شروع میشود ولی سپاه اطراف مزاراردشیر را به شعاع
۲۰ متر سیم خاردار میکشد که کسی نزدیک نشود و به خانواده اردشیر هم گفته بودند که
حق گرفتن مراسم را هم ندارید و بعد رژیم برسم خمینی که اینها خودشان خودشان را
شکنجه میکنند اعلام کرد که خود مجاهدین اردشیر را شهید کرده اند و اصلا او حزب
اللهی بوده و عکس اردشیر را هم کنار عکس کشته ها جنگ در بلوار شهرداری رودسر نصب
کرده بودند و بعد هم شیطان سازی و سخنرانی مزدوران رژیم علیه سازمان که این جنایت
،کار سازمان بود ولی در مراسم سوم او در مسجد خلیفه محله همه شرکت کردند ولی برای
مراسم هفتم او رژیم مانع برگزاری مراسم شد و حتی در سر پل غربی رودسر ایست بازرسی
گذاشته بودند و همه هوداران را پیاده میکردند و نمیگذاشتند که کسی برای انجام
مراسم برود و همه افرادی که نتوانستند برای مراسم بروند همانجا تجمع کردن و شروع
به افشاگری کردند در این جنایت آشکار علی انصاری وباند ۷۲ تن مستقیم دخالت داشتند.
اسامی شهیدان امام زاده امیربنده بیبالان
کیوان ابراهیمی - باقر منشی- مهدی زادرمضان- هوشنگ اکبری فرد- محمود عابدی- عباس افروشه- عباس اکبری- مهرداد بابائی
مجاهد شهید حاج
حسین شاکری قهرمان فدا کار مردم رودسراز سربداران قتل عام ۶۷
من ازقبل ازانقلاب حاج حسین را میشناختم وبااو
درارتباط بودم بخاطراینکه با آقای شهبازی از زندانیان سیاسی معروف ومتشخص رودسر که
بعدها کاندیدای سازمان درمجلس شورا ی برای رودسر وخبرگان گیلان شد دوست بود .وی پس
از انقلاب هم مانند آقای شهبازی از یاران مجاهدین دررودسر بود که هروقت مشکل مادی
و... داشتیم پیشش میرفتم ووی چون بستنی فروشی داشت وبه بستنی فروشان دوره گرد
وشهرهای دیگر شهرستان رودسرهم بستنی وخیلی ارزان میفروخت وضع مالی اش خوب بوددر
کمک به ما از هیچ چیزی فروگذار نمیکرد وچون من جزو۱۱نفر شورای مرکزی انجمن رودسر
بودم با من خیلی خیلی چفت بودهمسرشان هم که یکی از اهالی قائم شهر بود هوادار
سازمان وخواهر مجاهدقهرمانی بود خوب یادم هست زمانی که درفاز سیاسی پاسداران جانی
و وحشی سپاه برای دستگیری حاج حسین به منزلشان هجوم آورده بودند چنان افشاگری ای
در صحنه کرد که اکثرمردمی را که خودشان را به صحنه رسانده بودند شدیدا تحت
تاثیرقرار بود وزمانی که حاج حسین خواست به داخل منزلش برود اما پاسدار
وحشی ایست داد وگلنگدن کشید آن خواهر قهرمان فریاد زد حسین برو نایست توازالآن شهد
هستی برو.خیالت ازبابت بچه هایت راحت باشد هم پدرشان خواهم بود وهم مادرشان.
وپس ازآن روی لباس بچه هایش که مدرسه میر
فتند اتیکت نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود پدرمان زمان شاه زندان بود الآن
هم بخاطر دفاع ازآزادی درزندان است چرا؟بعد هم حاج حسین درزندان ماند ومن هم رفتم
زندان تا آزادشدنم ازحاجی خبری نداشتم .اما پس از آزادی آن خواهربه دیدارم آمد
وگفت که: حواست باشد بعضی از مادرانی که قبلا هوادار بودند الآن به
سپاه میروند وتوباید خیلی مواظب باشی.
بعد
هم درزمان فروغ حاج حسین دوپسرش را که توان حمل سلاح داشتند اما زیر۱۸سال بودند را
به سازمان آورد وتحویل داد وخودش به ایران برگشت ((هردو فرزندش بنامهای فکر کنم
علی ومحمددر فروغ جاویدان قهرمانانه جنگیدند وجای پدر قهرمانشان حسین شاکری راپر
وخودشان هم به خیل شهدای قهرمان فروغ جاویدان پیوستند که اسامی شان درلیست شهدای
فروغ موجود میباشد))که درآنجا هم دستگیر وشهید شد وچون من دراینجا ((سازمان ))بودم
از نحوه دستگیری اش بی اطلاع هستم .
حاج حسین
شاکری من سن دقیق ایشان را نمیدانم اما تقریبا بیش از بیست سالی ازمن باید بیشتر
بوده باشد چون من ازوقتی که بچه بودم ایشانرادرکسوت یک مرد میدیدم حاج حسین چهره
مردمی ای بود وبه درد ووزخم مردم چه درزمان شاه خائن وچه درزمان خمینی ملعون مرهم
میگذاشت ودرما وقدما به مردم محتاج کمک میکرد ایشان کلی فروش بستنی
بودند وخیلی از دست فروشان ودوره گردان بستنی فروش بعلت همین مردم داریشان طرف
حساب وی بوده اند.
دوست
نزدیک حاج شاکری آقای شهبازی بود که از چهره های بسیار خوشنام وشناخته شده ضد شاه
بود که در بین مردم رودسر وحتی گیلان خیلی خیلی طرفدار داشت وسالهای زیادی از عمرش
رادرزندانهای شاه خائن گذراند وبعداز انقلاب هم معاون استاندار گیلان وفرمانده
سپاه انقلاب گیلان بوداما ۱۶ بار بعلت اینکه نمیخواست در سیاستهای ضدمردمی خمینی
ودارودسته اش همدست شوداستعفا داده بودآقای شاکری فردی مذهبی وضد شاه بود اما دگم
نبود وما جوانان اورا قبول داشته وبرای مشورت درکارهایمان نزدشان میرفتیم.
مجاهد شهید غلامرضا معادی از
رودسر
اسم:
غلامرضا نام خانوادگی :
معادی نام پدر:
حمید معادی متولد : ۱۳۳۷
ساکن:
شهرستان رودسر تحصیلات: دیپلم ریاضی و دیپلم مکانیک
سال
۶۰ قبل از خرداد در یکی از بساط فروشی های کنار دانشگاه تهران دستگیر میشود و به
زندانهای قزل الحصار و گوهردشت به مدت ۴ سال در زندان بود.
بعد
از آزادی از زندان با تلاش مجدد از طریق تلفن به سازمان وصل میشود ولی بدلیل کنترل
تلفن ها او لو رفته و مجدد دستگیر میشود.
نکته
مهم دیگر که در زندان بوده و قبل از اینکه محاکمه شود یکبار تلاش کرد از زندان
فرار کند که موفق به فرار شد ولی بدلایلی دوباره دستگیر شد .
یکسال
قبل از اینکه قتل و عام سال ۶۷ اتفاق بیفتد این شخص و همه بچه های زندانی در
شهرستان رودسر را به زندان رشت منتقل
میکنند
که در قتل و عام سال ۶۷ هم غلامرضا یکی از انبوه نفراتی که در رشت و بخصوص نفراتی
که از رودسر بودند را اعدام میکنند که محل دفن تعدادی از این شهدا در کنار دریا
خیابان شهدا شهرک
مجاهد شهید غلامرضا معادی از رودسر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر